اثبات وجود خدا به واسطه برهان نظم

اثبات وجود خدا به واسطه برهان نظم

تهیه و تنظیم:محمدصادق کربلائی

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.

چکیده

این نوشتار به بررسی برهان نظم در اثبات خدا می پردازد و پس از بیان معنای لغوی و اقسام نظم تقریرات برهان نظم مطرح می شود سپس به برهان نظم از ديدگاه معصومین، انديشمندان اسلامي و فلاسفه مي پردازد و هدف اصلی مقاله اثبات حجیت برهان نظم بر وجود خداوند می باشد 

واژگان کلیدی

برهان نظم، نظم تکوینی، نظم طبیعت، نظم غایی، نظم در قرآن

مقدمه

گرچه خداباوري انسان همواره در گرو تماميّت براهين علمي و فلسفي انسان نمي باشد و راه يابي انسان به سوي خدا تنها از راه

تكاپوهاي عميق عقلي يا مشاهدات طبيعي نيست و حتي در بيشتر موارد، ايمان و اعتقاد مذهبي، ريشه در جاذبه هاي فطري انسان دارد، اما اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه همان جان مايه هاي فطري هستند كه منشأ خردورزي در باب آفريدگار هستي و ديگر مقولات ديني مي شوند.

انسان خداباور و معتقد تلاش مي كند با تكاپوي عقلي و در جهت ارضاي اين گرايش هاي فطري، از يك سو، بر ميزان كارآمدي و دوام و اعتبار خود بيفزايد، و از سوي ديگر، با اقامه براهين محكم و خردپذير، باورهاي دروني خود را بر شالوده اي محكم و استوار بنا كند تا از گزند شبهات و تهاجمات در امان باشد.

اين كند و كاو عقلي براي راه يابي به خداوند، گاهي با استمداد از طبيعت صورت مي پذيرد. روشن ترين، همگاني ترين، مقبول ترين و نزديك ترين نمونه اين رهيافت، همان مطالعه در نظام مندي عالم و راه يابي به ناظم آن مي باشد كه از آن با عنوان «برهان نظم» ياد مي شود و موضوع بحث ما در اين نوشتار نيز مي باشد.

در این برهان پس از ذکر تعریف و اقسام نظم ویژگی های برهان نظم ذکر می گردد سپس تقریرات برهان نظم و برهان نظم از کلام امام علی(ع) مطرح می شود و در پایان پیشینه برهان نظم در سنت اسلامی و فلاسفه و نتیجه بحث ذکر گردیده است 

http://marifat.nashriyat.ir/node/2158

تعریف نظم

از بیانات امیرالمؤمنین علی علیه السلام در باب برهان نظم بر می آید که نظم معنای روشنی دارد و در مقابل هرج و مرج قرار می گیرد، و می توان آن را چنین نیز تعریف کرد: پدیده منظم، مجموعه ای است که اجزای آن به نحوی در کنار هم و در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته باشند که در مجموع هدف مشخصی را تعقیب کند . یا این که نظم، گرد آمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه ای در یک مجموعه است; به طوری که همکاری و هماهنگی آن ها، هدف معینی را تامین کند .

برای توضیح نظم، می توان تعریف مصداقی نیز کرد; یعنی اگر مصادیق نظم را برشماریم، معنای نظم آشکارتر می شود

اقسام نظم

نظم را بر حسب غایت و نتیجه، می توان به سه نوع تقسیم کرد:

1- نظم زیباشناختی: اگر گروهی از عناصر و اجزا به شیوه خاص کنار هم قرار گیرند که درک و مشاهده آن ها لذت بخش باشد، یا سبب حیرت و شگفتی انسان شود، آن را نظم زیباشناختی گویند; مانند مشاهده تابلو نقاشی یا ترغیب به اعتقاد به وجود خدا از طریق بررسی آسمان پر ستاره و زیبا .

2- نظم علی: اگر عناصر خاصی در یک تقارن زمانی و مکانی رخ دهند، ما می توانیم از نظم علی سخن بگوییم .

3- نظم غایی: ساختارهایی که برای ایجاد یک نتیجه مشخص و با ارزش هماهنگ شده اند، نظم غایی دارند . نمونه نظم غایی، موجودات زنده یا مصنوعات بشری است 1

همچنین نظم را به این اعتبار که پیوند و ارتباط بین اشیای مختلف، لازمه و شرط پیدایش مفهوم نظم است، به سه نوع، تقسیم می کنند:

یک: نظم اعتباری: این گونه از نظم، تابع قرار داد اعتبار کنندگان است و در حالات مختلف، متفاوت است; مانند نظم کتاب ها در کتابخانه که براساس الگوی خاصی، چینش شده اند .

دو: نظم صناعی: این نوع از نظم براساس قوانین علمی و به هدف خاصی به دست انسان برقرار می گردد; مانند نظم حاکم بر ساعت، کامپیوتر، هواپیما و . . .

سه: نظم طبیعی: مانند نظم در بدن انسان و گیاهان و جانوران و . . . این نوع از نظم معلول ارتباط و ترتیب طبیعی و تکوینی حاکم بر اجزای یک پدیده طبیعی است، نه ناشی از چینش قرار دادی یا صناعی اجزا .

بنابراین می توان گفت که نظم امری مشکک و ذو مراتب است که مصادیق پرشماری دارد که در بعضی پیچیده تر، و در برخی ساده تر است .

اگر در مجموعه های منظم دقت شود، آشکار می گردد که دو عنصر اصلی سازنده مفهوم نظم، عبارتند از:

الف . طراحی و برنامه ریزی دقیق

ب . هدف مندی 

اگر مجموعه ای، فاقد یکی از این عناصر باشد، منظم نخواهد بود .

 

 

 

http://www.hawzah.net/fa/Article/View/45215/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-(%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1)

اقسام نظم طبیعى و تکوینى

ربط وجودى (در طبیعت و تکوین) که به همراه خود، نظم طبیعى و تکوینى را محقق مى‌ سازد، سه قسم است؛ زیرا ربط وجودى فقط در مدار علت و معلول است و امورى که با هم پیوند علّى و معلولى ندارند، هیچ گونه نظمى براى آنها نسبت به هم نخواهد بود و ربط علت و معلول از سه حال بیرون نیست:

1. ربط علت فاعلى ۲. ربط علت غائی ۳. ربط علت قوام (داخلى)

قسم نخست که ربط علت فاعلی با معلول است، "نظم" آن عبارت از "لزوم سنخیت خاص هر فعل با فاعل" مى‌باشد. "کلّ یعمل على شاکلته" و گرنه هر اثر از هر مؤثرى متوقع خواهد بود و هر مؤثرى مى‌ تواند داراى هر اثرى باشد، که این امر، همان تصادف و انکار قانون علیت و معلولیت مى‌ باشد.

قسم دوم که ربط علت غائی با معلول است، "نظم" آن نیز عبادت از "لزوم ربط تکاملى مخصوص هر موجود غیر واجب با هدف معین" مى‌ باشد، و گرنه چیزى به هر سمت و سویى گرایش خواهد داشت و پایان و معاد هر موجودى، هر چیز دیگرى خواهد بود و این ناهماهنگى غایى، نظیر ناهماهنگى فاعلى، سبب هرج و مرج است.

قسم سوم که ربط داخلى اجزاى یک شى‌ء است، مخصوص چیزى است که داراى ماده و صورت، جنس و فصل و یا عناصر و ذرّات متعدد باشد و چیزى که بسیط خارجى است، نظم داخلى به لحاظ خارج براى او تصور نمى‌ شود. گرچه نظم داخلى به لحاظ ذهن در اثر ترکیب از جنس و فصل و مانند آن، براى او معقول مى‌ باشد. و چیزى که بسیط ذهنى است، همانطور که نظم داخلى به لحاظ خارج براى او متصور نیست، نظم داخلى به لحاظ ذهن هم براى او معقول نخواهد بود 2

نظم درونى و داخلى، خود به دوگونه مى‌ تواند باشد: نظمى که از "هماهنگى درونى عناصر یک نظام و مجموعه‌ ى محدود" حاصل مى‌ شود و نظمى که از "هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى" به دست مى‌ آید. 3

البته، این گونه نظم‌ها منحصر در اقسام یاد شده نبوده و از حصر عقلی برخوردار نیستند و ممکن است اقسام دیگرى هم بر آنها اضافه گردد. نیز برخى از اقسام ذکر شده مى‌ توانند متداخل باشند. 4

به بیان دیگر، چهار نوع نظم وجود دارد: أ. هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود. ب. هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى. ج. هماهنگى و مسانخت فعل با فاعل. د. هماهنگى و ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل در سلسله علل غایى

تفاوت نتیجه در هر یک از نظم‌ ها

نظم وقتى از نظر به "هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود" یا "هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى" به دست مى‌ آید، غیر از نظمى است که در نتیجه‌ ى " مسانخت فعل با فاعل " در سلسله‌ ى علل فاعلى و یا از "ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل" در سلسله‌ ى علل غایى وجود دارد. برهانى که با استفاده از هماهنگى عناصر یک نظام شکل مى‌ گیرد در صورت تمامیت، به غایت بالذات که همان فاعل نخست است راه نمى‌ برد و فقط مبدأ و علتّى را اثبات مى‌ کند که عهده دار هماهنگى معیّن بوده و نسبت به آن آگاه است و چنین فاعلى مى‌ تواند یک امر ممکن، حادث و یا متحرک باشد. حتى اگر نظم عمومى مجموع هستى، مدار استدلال قرار گیرد، ناظم آن مى‌تواند یک موجود مجرد عالم و قدیر که خارج از مجموع هماهنگ است، باشد و در عین حال واجب نباشد، آنگاه براى تتمیم برهان نظم و اثبات واجب باید از برهان امکان استفاده کرد. 5

 

http://wikiporsesh.ir/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%B8%D9%85

 

ویژگی های برهان نظم

مقدمه1:

موجودات طبیعی هدفمند عمل می کنند یعنی از نظام خاصی تبعیت می کنند(چرا که همیشه یا غالباً به شیوه واحد برای رسیدن به هدف عمل می کنند) در جای جای جهان نشانه های واضحی از نظم وجود دارد

مقدمه2:

موجودات فاقد علم(مثل موجودات طبیعی) نمی توانند به سوی غایت حرکت کنند مگر این که توسط موجود هوشمند دیگری هدایت شوند.

پس موجود هوشمندی وجود دارد که همه موجودات طبیعی را به سوی غایتشان هدایت می کند که ما نام آن را خداوند می نامیم. «این ‌حقیقت ‌که ‌موجودات ‌طبیعی ‌تقریباً ‌به ‌شیوه‌ای‌ واحد و هماهنگ ‌برای ‌رسیدن ‌به ‌بهترین ‌نتیجه ‌عمل ‌می‌کنند این ‌نکته ‌را آشکار می‌سازد که ‌رسیدن ‌آنها به ‌هدفشان ‌نه ‌از راه ‌تصادف ‌بلکه ‌با طرح ‌و تدبیر بوده ‌است... بنابراین ‌موجودی‌ مدبر و حکیم ‌وجود دارد که ‌همه ‌موجودات ‌طبیعی ‌را به ‌سوی ‌غایتشان ‌هدایت‌ می‌کند که ‌آن ‌را خداوند می‌نامیم.» (توماس ‌اکویناس ‌در لوییس ‌پویمن) 6

این برهان مبتنی بر 2 ادعاست: نخست این که ساختار جهان در کل یک ساختار منظم و هدفمند است و دوم این که چنین نظمی نمی تواند حاصل تصادف کور ذرات باشد(آنگونه که ماتریالیست ها معتقدند). برای فهم آسان تر مطلب یک ساعت را در نظر بگیرید. ساعت مجموعه منظمی از فلزات، عقربه ها و اجزاء دیگر است. اگر به کسی که یک ساعت در دست دارد گفته شود که ساعت مچی او چیزی بیش از نتیجه قوانین طبیعت نیست، بسیار تعجب خواهد کرد. شخص مورد نظر، با این که ممکن است هیچگاه ساخته شدن ساعت و یا حتی ساعت سازی را در طول عمرش ندیده باشد نمی تواند از این نتیجه گیری که "ساعت ساعت ساز دارد" چشم بپوشد. حتی این که گهگاهی ساعت به درستی کار نکند و وقت صحیح را نشان ندهد باز هم از اعتبار نتیجه گیری شخص بالا نمی کاهد. باز هم او معتقد است "ساعت ساعت ساز دارد". این که این شخص نسبت به نحوه کار ساعت هم بی اطلاع باشد موجب نمی شود تا او از ادعای خود دست بردارد.

http://article.tebyan.net/125435/%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A72-

نظم در برهان نظم

از آنچه گفته شد، روشن شد که نظم موجود در برهان نظم، همانا نظم غایی است، زیرا تنها وجود چنین نظمی است که می‌تواند انسان را به وجود آفریدگاری دانا و مختار رهنمون شود، نه نظم فاعلی و نه نظم استحسانی، چون، در این دو گونه نظم چنان که بیان گردید عنصر آگاهی و اختیار شرط نیست. اما نظم غایی با آگاهی و اختیار همراه است، تصویر این مطلب که از میان هزاران رابطه احتمالی تنها یک رابطه صلاحیت آن را دارد که غایت و هدف ویژه‌ای را فراهم سازد، و توجه به این که چنین غایت و هدفی جامه واقعیت بر تن کرده است، تردیدی برای خود باقی نمی‌گذارد که رابطه یا نظم موجود، فاعلی دانا، توانا و مختار دارد.

نظم در برهان نظم از دیدگاه‌استاد مطهری

استاد مطهری (ره) در این باره گفته است:«معنی نظمی که در باب خداشناسی به کار می‌رود، نظم ناشی از علت غایی است نه نظم ناشی از علت فاعلی. نظم ناشی از علت فاعلی جز این نیست که گفته شود هر معلول و اثری، فاعل و مؤثر لازم دارد، قهراً اگر آن هم معلول علت دیگری باشد. و‌ آن علت هم معلول علت دیگری باشد. و همین طور، خواه ناخواه یک نظمی در میان آنها موجود است، یک نظم زنجیره‌ای. این نظم دلیل بر وجود خدا نخواهد بود.

ولی نظم ناشی از علت غایی به این معنی است که معلول، وضع و حالتی دارد که از وجود انتخاب در علت حکایت می‌کند، یعنی وضع و حالتی داشته که می‌توانسته معلول را به شکل‌های دیگری به وجود آورد، ولی برای منظور خاصی که داشته است آن را به یک شکل معین موجود نموده است. پس باید در ناحیه علت، شعور، ادراک و اراده وجود داشته باشد، که هدف را بشناسد، و وسیله بودن این ساختمان و این وضع را برای آن هدف تمیز دهد، و این معلول را برای آن هدف بوجود آورد.

اصل علیت غایی در جایی ممکن است واقع شود که یا خود آن علتی که این معلول را به وجود آورده دارای شعور و ادراک و اراده باشد، یا آن که اگر خود فاعل، دارای شعور و ادراک و اراده نیست،‌تحت تسخیر و تدبیر اراده یک فاعل بالاتری باشد که او را تدبیر می‌کند و به سوی هدفش هدایت می‌نماید. نظمی که در عالم وجود دارد و دلیل بر وجود خداوند است، همین نظم است».7

غیرقابل‌انکار‌بودن نظم در‌ طبیعت

وجود نظم در جهان طبیعت را نمی‌توان انکار کرد. همه علوم و دانش‌های طبیعی بر وجود نظم در جهان گواهی می‌دهند. دانشمندان تعریف‌های مختلفی از روش علمی دارند، ولی اغلب این تعریف را قبول دارند که علم، کشف قواعد و قوانین کلی طبیعت است. بدیهی است وجود این قوانین را صفوف منظم قوانینی که سابقاً علوم کشف کرده‌اند، مسلم می‌نماید. حال، آزادی تحقیق ما اجازه می‌دهد که بپرسیم چرا این قوانین وجود دارد، یعنی ما چگونه می‌توانیم وجود این نظم و ترتیب و سودمندی قوانین طبیعی را توجیه کنیم؟

احتمالات در نظم طبیعت

در این مورد دو فرض بیشتر وجود ندارد:

1- این نظم و ترتیب نتیجه توسعه و ادامه عالم طبیعت است که نخست در نتیجه یک تصادف به وجود آمده است

2- نظم و تربیت موجود در طبیعت نتیجه طرح دقیقی است که آن را ایجاب کرده است

فرض نخست باور نکردنی است، پس باید فرض دوم را پذیرفت و به وجود آفریدگار و مدبر دانا و توانای جهان اذعان نمود. 8

امام صادق و برهان نظم

امام صادق ـ علیه السلام ـ در قسمتی از گفتار مفصل خود به مفضل بن عمرو در زمینه خداشناسی و دلایل آن، نظم و اتقان موجود در جهان را یاد آور شده و فرموده است:

نخستین عبرت‌ها و دلایل بر وجود خداوند، آفرینش این جهان و تألیف و نظم حاکم بر اجزای آن است، زیرا اگر با فکر و اندیشه خود در آن تأمل کنی و با عقل و خرد خویش داوری نمایی، جهان را چون خانه‌ای می‌یابی که همه وسایل و ساز و برگ‌های زندگی در آن آماده شده است. آسمان چونان سقف این خانه، و زمین چونان بساط و فرش این خانه، و ستارگان بسان چراغ‌ها، و معادن، ذخایر و اندوخته‌های آن می‌باشند. و هر چیزی در جایگاه مناسب خود قرار داده شده است. انسان مالک این سرای است که انواع حیوانات و گیاهان در خدمت او و برای تأمین نیازهای او قرار داده شده‌اند. این نظم و ترتیب دلیلی آشکار بر این است که جهان براساس تقدیر، حکمت و نظم و هماهنگی طراحی و آفریده شده است، و آفریدگاری یکتا این نظم و تألیف را پدید آورده است. 9

 

http://wikiporsesh.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%B8%D9%85

 

تقریر برهان نظم

برهان نظم به صورتهای مختلفی بیان شده است که به چهار نمونه از آنها اشاره می‌شود:

1- تقریر مبتنی بر علیت

در این تقریر از نظم موجود در عالم هستی، دو نتیجه می‌توان گرفت: اثبات وجود ناظم_ اثبات ویژگیهای او مثل علم، عقل و شعور.

برای اثبات وجود وجود ناظم می‌گوییم: در عالم طبیعت, نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد

و برای اثبات ویژگیهای ناظم می‌گوییم: در طبیعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت دارای شعور و آگاهی باشد

اساس این تقریر بر اصل علیت استوار است و اینکه «هر پدیده‌ای محتاج پدیدآورنده است»و چون «نظم»پدیده است پس محتاج پدیدآورنده‌ای یعنی ناظمی استو چون نظم و سامان دادن به یک مجموعه نیازمند آگاهی و شعور است پس این ناظم دارای این ویژگیهاست 10

2- تقریر بر اساس انسجام

مجموعه‌های عالم طبیعت دارای انسجام و اتصال شگفت‌آوری هستند، به گونه‌ای که گاهی یک جزء کوچک در کل عالم طبیعت تأثیر می‌گذارد.اکتشافات علمی همچون اثبات تأثیر نجوم در حیات موجودات روی زمین و دیگر دستاوردهای علمی، این اتصال و انسجام را آشکارتر می‌سازد. این ارتباط و تنیدگی مجموعه‌ها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان می‌کند 11

3- تقریر بر اساس هدفمندی

با دقت در مجموعه نظامات عالم هستی متوجه می‌شویم که برخی از این نظامها در خدمت نظامی دیگر قرار دارد بطوری که در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بین خواهد رفت.به عبارت دیگر نظام اول هدف و غایتی دارد که آن تامین احتیاجات نظام دوم است و بدین ترتیب، ارتباط تنگاتنگی بین نظامهای عالم هستی وجود دارد.مثلا ساختار وجودی مادر و وجود پستان او برای تامین احتیاجات غذایی نوزاد است. مشخص است که این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشان‌دهنده موجود عالم و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است 12

4- تقریر بر اساس حساب احتمالات

حیات روی زمین نتیجه شروط و قیود فراوانی است و علل گوناگونی با یکدیگر هماهنگ شده‌اند تا حیات کنونی نظم و سامان یافته، به گونه ای که فقدان هر یک از این شرایط موجب بی‌نظمی و فساد این عالم می شود.این قیود و شروط به قدری فراوانند که احتمال صُدفه و اتفاق در ایجاد این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حدّ صفر می‌کند و احتمال دخالت شعور و قصد در ایجاد این مجموعه های زنجیرهوار بسیار بالاست 13

http://pajoohe.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D9%85__a-36987.aspx

برهان نظم در قران

قرآن كريم گرچه از برهان نظم به طور صريح ياد نكرده است؛ امّا مى‌توان آن را از آياتى پرشمار استفاده كرد. برخى از اين آيات ناظر به نظم در زواياى گوناگونى از زندگى انسان است مانند خلقت انسانها (روم/30،20؛ انفطار/82‌،6 ـ 7)، نظم زبانها و رنگها (روم/30،22) و غيره (نحل/16،72) و قسمتى ديگر از اين آيات درباره حيوانات است مانند تنظيم آفرينش آنها براى استفاده انسان در زمينه‌هاى گوناگون مثل حمل و نقل (مؤمنون/23،21 ـ 22) و بخشى نيز در مورد نباتات است مانند كيفيت آفرينش آنها و سر‌برآوردن از زير خاك. (فصّلت/41،39)

نظم در حوزه‌هاى گوناگون پديده‌هاى جهان هستى از نشانه‌هاى الهى است. در آيه 164 بقره/2 آمده است كه در آفرينش آسمانها و زمين، و درپى يكديگر آمدن شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا روان‌اند با آنچه به مردم سود مى‌رساند و (همچنين) آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هرگونه جنبنده‌اى پراكنده كرده و (نيز در) گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين تحت تسخير است براى گروهى كه مى‌انديشند واقعاً نشانه‌هايى (گويا) وجود دارد: «اِنَّ فى خَلقِ السَّمـوتِ والاَرضِ واختِلـفِ الَّيلِ والنَّهارِ والفُلكِ الَّتى تَجرى فِى البَحرِ بِما يَنفَعُ النّاسَ و ما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَاَحيا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها وبَثَّ فيها مِن كُلِّ دابَّة و تَصريفِ الرِّيـحِ والسَّحابِ المُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ والاَرضِ لاَيـت لِقَوم يَعقِلون

قرآن كريم نظام ازدواج در گياهان و حيوانات را نيز يادآور شده است كه مى‌توان از اين آيات نيز برهان نظم را استفاده كرد: «و مِن كُلِّ شَىء خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون» (ذاريات/51‌، 49 «اَوَ لَم يَرَوا اِلَى الاَرضِ كَم اَنبَتنا فيها مِن كُلِّ زَوج كَريم »شعراء/26، 7 «سُبحـنَ الَّذى خَلَقَ الاَزوجَ كُلَّها مِمّا تُنـبِتُ الاَرضُ و مِن اَنفُسِهِم و مِمّا لا يَعلَمون (يس/36، 366) البته برخى از مفسران آيات ياد شده را دال بر توحيد، عظمت و قدرت يا ربوبيت و الوهيت دانسته‌اند.

نظم در خلقتِ حيوانات براى استفاده انسانها از شير يا گوشت آنها يا استفاده از آنها براى حمل‌و‌نقل نيز دال بر وجود خدا يا بر توحيد و قدرت خدا دانسته شده است: (و اِنَّ لَكُم فِى الاَنعـمِ لَعِبرَةً نُسقيكُم مِمّا فى بُطونِها ولَكُم فيها مَنـفِعُ كَثيرَةٌ ومِنها تَأكُلون * وعَلَيها وعَلَى الفُلكِ تُحمَلون  (مؤمنون/23، 21 ـ 222، چنان‌كه وجود نظم در آفرينش گياهان و سر بر آوردن از زير خاك بر وجود خداوند دلالت دارد:  و‌مِن ءايـتِهِ اَنَّكَ تَرَى الاَرضَ خـشِعَةً فَاِذا اَنزَلنا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت ورَبَت اِنَّ الَّذى اَحياها لَمُحىِ المَوتى اِنَّهُ عَلى كُلِّ شَىء قَدير 

(فصّلت/41،‌39) گرچه برخى آن‌را دالّ بر احياى مردگان دانسته‌اند. 14

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5049

 

برهان نظم از دیدگاه امام علی (ع)

امیرالموءمنین علی‏علیه السلام نیز در بیاناتشان بسیار از نظم و تدبیر جهان و موجودات سخن می‏گویند که با مشاهده این موارد نظم می‏توان به ناظم حکیم و با شعور که خدا می‏باشد، آگاهی پیدا کرد:

الف). کفی باتقان الصنع لها آیة وبمرکب الطبع علیها دلالة وبحدوث الفطر علیها قدمة وبأحکام الصنعة لها عبرة 15

در اتقان صنع، نشانه‏ای کافی بر خداوند است و در ترکیب طبیعت (اشیاء) دلیل کافی بر او وجود دارد و در حدوث خلقت برهان کافی بر قدیم بودن او و در استحکام صنع مخلوقات عبرتی است کافی برای شناخت او

ب). ظهرت فی بدائع الذی أحدثها آثار حکمته وصار کلّ شیء خلق حجّة له ومنتسباً إلیه فإن کان خلقاً صامتاً فحجته بالتدبیر ناطقة فیه.16

آثار حکمت خدا در آفریده‏های بدیعش هویداست و آنچه آفریده حجت و دلیلی بر وجود او و منتسب به او هستند هر چند به ظاهر مخلوقی خاموشند ولی دلیل گویا بر تدبیر ذات پاک او می‏باشند.

ج) ألا ینظرون إلی صغیر ما خلق کیف أحکم خلقه وأتقن ترکیبه وفلق له السمع والبصر وسوّی له العظم والبشر أنظر إلی النملة فی صغر جُثتها ولطافة هیئتها.17

آیا به خردترین چیز که آفریده نمی‏نگرند که چسان آفرینش او را استوار داشته و ترکیب آن را برقرار ، آن را شنوایی و بینایی بخشیده و برایش استخوان و پوست آفریده، بنگرید به مورچه که جثه آن کوچک و پیکره آن لطیف و زیباست.

امام باقرعلیه السلام در روایتی می‏فرماید: من لم یدلّه خلق السموات الأرض واختلاف اللیل والنهار ودوران الفلک والشمس والقمر والاعلیها السلام‏یات العجیبات علی أنّ وراء ذلک أمر أعظم منه فهو فی الاعلیها السلام‏خرة أعمی وأضلّ سبیلاً. 18

کسی که خلقت آسمان‏ها و زمین و  اختلاف شب و روز و دوران افلاک و خورشید و ماه و نشانه‏های شگفت‏انگیز او را راهنمایی نکند بر این که آنچه در ورای اینها وجود دارد عظیم‏تر است، پس او در آخرت، کوردل و گمراه خواهد بود.

از مجموع آیات و روایات به خوبی برمی‏آید که یکی از راههای شناخت خدا، تأمّل در آثار صنع و حکمت خداوند است و به تعبیری از نظم شگفت‏انگیز در این مخلوقات می‏توان دست توانای خداوند را که ناظم جهان است، مشاهده کرد. اینک به توضیح مفهوم نظم، و ویژگیهای آن و تقریرهای مختلف این برهان می‏پردازیم.

 

http://www.ensani.ir/fa/content/92770/default.aspx

 

پیشینه برهان نظم

در برخی منابع متقدم اسلامی، این برهان به نام دلیل اتقان صنع نامیده شده است و در اصل برای اثبات صفاتی چون علم و حکمت الهی به کار رفته است نه اثبات وجود خدا. 19  

سابقه این نوع برهان به پیش از دوره‌ای باز می‌گردد که استدلالهای عقلی پیچیده‌تری همانند برهان حدوث رواج یافت.

 

در سنت اسلامی

نزد متکلمان

آیات قرآنی و احادیثی که پدیده‌های جهان را نشانه‌های خلقت الهی معرفی می‌کند، الهام بخش عموم متکلمان در این زمینه بوده است:

 

تقریر اشعری

اشعری در تقریر این برهان، به اتقان صنع اشاره دارد. به بیان وی:

«انسانی که در غایت کمال و تمام است ، نطفه‌ای بوده است و پس از آن عَلَقِه‌ای و مُضغِه‌ای ، و سپس گوشت و استخوان و خون . می‌دانیم که او نمی‌توانسته است خود را از حالی به حال دیگر درآورد... و ناقلی داشته است که او را از مرحله‌ای به مرحله دیگر برده است و او را در آنچه بر آن است ، تدبیر کرده است ...» 20

 

تقریر غزالی

غزالی نیز پس از اشاره به آیات قرآنی تأکید می‌کند که هر کس درباره این آیات بیندیشد و به آفرینش‌های بی‌سابقه آسمان‌ها و زمین و حیوانات و گیاهان نظر کند، با اندک تأملی به روشنی در می‌یابد که این ترتیب محکم و شگفت انگیز نمی‌تواند از آفریننده مدبر و فاعل تقدیرکننده بی‌نیاز باشد. به عقیده او این حقیقت چنان است که فطرت انسانها به آن گواهی می‌دهد و نیازی به آوردن برهان نیست. 21

 

تقریر فخر رازی

فخرالدین رازی (متولد۶۰۶ق /۱۲۰۹م ) در تقریر دقیق تری از این برهان ، معتقد است که آیات قرآن کریم به دو صورت نشان می‌دهد که عالم طبیعت دلیلی بر وجود خداوند است.

به عقیده او در بخشی از آیات ، نظمی که در ساختمان موجودات دیده می‌شود، دلیل بر اثبات صانع نظم بخش دانسته شده است و این همان برهان اتقان صنع است .

علاوه بر این، برهان دیگری را نیز می‌توان بر اساس اصل هدایت در موجودات از قرآن به دست آورد. بر اساس برخی آیات، نیرویی در درون موجودات قرار داده شده که آنها را در مسیر دگرگونی‌های طبیعی به سوی هدفی مشخص رهنمون می‌کند. این واقعیت از دیدگاه فخر رازی، چیزی فراتر از نظم طبیعت است.22

 

نزد فلاسفه مسلمان

بر خلاف متکلمان، فلاسفه مسلمان در اثبات وجود خداوند، از این برهان کمتر بهره گرفته‌اند، هرچند مسئله نظم جهان را در مسئله علم و حکمت الهی و در بیان آموزه‌هایی چون عنایت و نظام احسن به کار برده‌اند. 23  24  25 اما این اندیشه در فلسفه کِندی و ابن رُشد برای اثبات وجود خدا به کار گرفته شده است . بر اساس نظر فلاسفه اسلامی مخالف این برهان، برهان نظم را می‌توان تکمیل کننده برهان‌هایی چون وجوب و امکان برای اثبات وجود خدا دانست و از آن برای شناخت صفات واجب متعال بهره گرفت .

برخی نیز چون عبدالله جوادی آملی در کتاب تبیین براهین اثبات خدا چند اشکال به این برهان وارد کرده، ارزش برهانی آن را زیر سؤال می‌برد. البته وی در پایان ارزش جدلی آن را می‌پذیرد. 26

تقریر کِندی

کندی با استفاده از مباحث فلسفی مربوط به جهان و مراتب موجودات ، وجود نظم در طبیعت را به صورت گسترده‌تری توضیح می‌دهد. وی در این باره می‌گوید:

به راستی که نظم این جهان و ترتیب اجزای آن و ارتباط برخی چیزها با چیزهای دیگر و استحکام شکل و صورت آن، بزرگترین دلیل و نشانه بر این است که محکم‌ترین و دقیق‌ترین تدبیر و حکمت و برنامه، پشتوانه آن است و از سوی دیگر، هر تدبیری مدبر و تدبیر کننده‌ای می‌خواهد و هر حکمتی، حکیمی. 27

تقریر ابن رشد

ابن رشد، در ضمن مباحثی که در رد دلایل متکلمان بیان کرده، برهانی ارائه کرده که به اعتقاد او، مضمون آن از تعالیم وحی گرفته شده است. او این برهان که دلیل عنایت نامیده است، را هم در سطح فهم عموم مردم می‌داند و هم مناسب اهل فکر و استدلال.28

این برهان که تقریر ویژه ابن رشد از برهان نظم است، مبتنی بر دو مقدمه است:

مقدمه۱. همه موجودات جهان با هستی و وجود انسان سازگار هستند

مقدمه۲. این سازگاری کامل و دقیق، نمی‌تواند در اثر یک اتفاق باشد، بلکه از جانب فاعلی است که آن را اراده و تقدیر کرده است .

شناخت ما از جهان و انسان هرچه بیشتر باشد، این حقیقت بر ما آشکارتر می‌شود که اجزاء گوناگون طبیعت از آسمان و زمین و اعضای بدن در خدمت نوع بشرند. 29

ویژگی برهان ابن رشد، تأکید او بر اصل هدف‌دار بودن عالم طبیعت است که ارتباط نزدیکی با مفهوم نظم دارد.

 

در فلسفه غرب

سابقه برهان نظم در آثار فلسفی به یونان باستان و کتاب تیمائوس افلاطون باز می‌گردد. در سده‌های میانه به اشاراتی از سنت آگوستین به این برهان بر می‌خوریم. همچنین آخرین برهان از براهین پنج‌گانه توماس آکویناس (۱۲۷۴-۱۲۲۵ میلادی) همین برهان نظم است.30

در دوران اخیر یکی از معروف‌ترین تقریرهای برهان را در کتاب «الهیات طبیعی» اثر ویلیام پیلی (۱۸۰۵-۱۷۴۳ میلادی) می‌یابیم.31 

از دیگر فلاسفه‌ای که پس از پیلی به دفاع از این برهان پرداختند، می‌توان ف.ر. تنانت(۱۹۵۷-۱۸۶۶ میلادی) و سوئین برن و جان بروو و فرانک تیپلر نام برد که تقریری نو از برهان ارائه کرده‌اند.

 

http://fa.wikishia.net/view/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%B8%D9%85

 

نتیجه

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثبات خداوند به واسطه برهان نظم انجام گرفت و اقسام نظم و نظم طبیعی و تکوینی و ویژگی برهان نظم ذکر شد و سپس برهان نظم از قول امام صادق و امام علی (علیهماالسلام) بیان شد و در پایان پس از ذکر برهان نظم در قرآن کریم به پیشینه برهان نظم در سنت اسلامی و متکلمین و فلاسفه اسلامی و غربی پرداخته شد

 

ارجاعات

1- پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، مترجمان: علیرضا جمالی نسب، محمد محمدرضایی، ص 75- 76

2- جوادى آملى، عبدالله،تبیین براهین اثبات خدا، ص ۳۳

3- همان، ص ۲۳۰

4- همان، ص ۲۲۸

5- همان، ص ۲۳۰

6- Pojman, Louis. P. Philosophy of Religion, (Mayfield Publishing Company, 2000), p. 221 (توماس ‌اکویناس ‌در لوییس ‌پویمن ‌2000: 221)

7- لور مونسما، اثبات وجود خدا، ترجمه احمد آرام، ص۲۲۴ـ۲۲۶ با اندکی تصر در عبارات

8- کلور مونسما، اثبات وجود خدا، ترجمه احمد آرام، ص۲۲۴ـ۲۲۶ با اندکی تصر در عبارات 

9- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۳، ص۶۲.

10- سبحانی، جعفر، الالهیات، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ ششم، 1384، ج1، ص33-35 و سیری در ادله اثبات وجود خدا، همان، ص80

11- همان، ص43

12- همان، ص47

13- همان، ص51

14- مجمع‌البيان، ج‌8‌، ص‌635‌. التفسير الكبير، ج‌26، ص‌21. همان، ج‌20، ص‌80‌. دبحارالانوار، ج‌3، ص‌75. التفسير الكبير، ج‌28، ص‌227؛ الميزان، ج‌18، ص‌382. تفسير قرطبى، ج‌13، ص‌62‌؛ ج‌15، ص‌19. الميزان، ج‌17، ص‌85‌. التفسير الكبير، ج‌23، ص‌83‌. التفسير الكبير، ج‌23، ص‌83‌. مجمع البيان، ج‌7، ص‌165. التفسير الكبير، ج‌27، ص‌128. تفسير قرطبى، ج‌15، ص‌238

15- عیون اخبارالرضاعلیه السلام:1/121/15؛ بحارالأنوار:4/221/2

16- نهج البلاغه، خطبه91؛ التوحید:52/13؛ بحارالأنوار:57/107/90

17- نهج البلاغه، خطبه 185؛ الاحتجاج:1/481/117؛ بحارالأنوار:3/26/1

18- التوحید، ج6، ص 445؛ الاحتجاج، ج2، ص 169

19- اشعری ، ص۱۰؛ غزالی ، احیاء، ج۱، ص۱۲۹

20- ص ۶-۷

21- همان ، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶

22- التفسیر...، ج۳۱، ص۱۳۹-۱۴۰

23- ابن سینا، المبدأ، ص۸۸ -۹۰

24- صدرالدین ، الاسفار، ج۷، ص۱۰۶

25- صدرالدین، المبدأ، ص۱۲۴

26- جوادی آملی عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، صص ۲۲۷ – ۲۴۳

27- ص ۲۱۵، ۲۳۰-۲۳۱

28- «الکشف »، ص۶۵، ۶۷ -۶۹، ۱۰۸

29- الکشف ، ص۶۵- ۶۶

30- هالینگ دیل، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.

31- ایان باربور، ص ۱۰۴ تا ۱۱۱

 

 

 

 

اقتباس

http://www.hawzah.net (1

http://wikiporsesh.ir (2

(3 http://article.tebyan.net/

 (4 http://pajoohe.ir

(5 http://www.maarefquran.org

 (6 http://www.ensani.ir

(7  http://fa.wikishia.net

http://marifat.nashriyat.ir (8