علل و فلسفه غیبت امام عصر (عج)

علل و فلسفه غیبت امام عصر (عج)
تهیه و تنظیم:‌ سید ابراهیم حسینی کوهساری

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.


مقدمه
اگرچه در تمامي اديان و مكاتب الهي و غيرالهي در زمينه ظهور مصلح و منجي جهاني كم و بيش مطالبي به چشم مي‌خورد ولی غیبت حضرت ولی عصر (عج) به عنوان آخرین حجت الهی از دیدگان انسان ها، چرایی و فلسفه آن، از جمله مسائلی است که در میان مسلمانان دارای اهمیت ویژه ای است تا آنجا که همیشه دانشمندان و محققان درباره آن دست به پژوهش های علمی زده اند و علل و فلسفه های زیادی را در این زمینه به زبان آورده اند. اما به راستی چرا آخرین حجت الهی باید مدام در طی سال ها و قرن ها مخفی بماند و در بین ما باشد و با ما زندگی کند اما چشم ها عاجز (و يا نالايق) از شناختن او باشند؟ آیا حضور طبیعی و فیزیکی امام در جامعه آنگونه که همگان او را بشناسند، خطراتی برای ایشان به دنبال دارد؟ آیا غیبت را می توان به عنوان آزمایشی برای پیروان حضرت در نظر گرفت؟
از این رو و در جهت ارائه به سؤالات متعددی که در بحث امام غائب(عج) است، مقاله حاضر تنظیم گردیده و باشد که مورد رضایت حضرتش واقع گردد و ما را از دعایشان بی بهره نسازند.

علل و فلسفه غیبت
در آغاز باید دقت کرد که غیبت امام زمان (عج) از انظار مردمان به این معنا نیست که ایشان در جهان دیگرى جز این جهان زندگى مى کنند؛ بلکه معنای غیبت امام(عج)، این است که او در میان ما زندگى مى کند و انسان ها وى را مى بینند ولى نمى شناسند و از یک زندگى طبیعى مثل همگان برخوردار است.
لذا ضروری است در ادامه به دلایل و عواملی که به چند دسته تقسیم می شوند و موجب گردیده آن حضرت از نظرها پنهان بمانند، ‌اشاراتی داشته باشیم.
الف) از جانب خدا
غیبت، سرّى از اسرار الهى است. پیامبراکرم (صلى ‌اللّه‌ علیه ‌و آله ‌و سلم) فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه»؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (1)
http://article.tebyan.net/172215/%D8%AF%D9%84%D9%8A%D9%84-%D8%BA%D9%8A%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%AC-
طبق بيان روايات، غيبت امام مهدى(عج)، بيشتر از ناحيه خدا و بر اساس مشيّت، حكمت و اراده او بوده است که خداوند با غيبت حجت خود، اهداف و اغراض زير را در نظر داشته است:
1)    آزمودن و امتحان مردم‏
يكى از حكمت الهى در مسئله «غيبت حجت»، امتحان و آزمايش انسان‏ها به خصوص شيعيان است. زرارة بن اعين مى‏گويد: از امام صادق«علیه السلام» شنيدم كه مى‏فرمود: «قائم قبل از قيامش غيبتى دارد؛ گفتم: چرا؟ فرمود: مى‏ترسد... (تا آنجا كه فرمود:) «...و هو المنتظر غير انَّ اللهِ يُحبّ ان يمتحن الشيعه، فعند ذلك يرتاب المبطلون»(2)؛ «او منتظر است؛ اما خداوند دوست دارد شيعه را آزمايش كند؛ آن گاه معتقدان و طرفداران باطل به شك مى‏افتند».
http://www.mahdaviat.porsemani.ir/node/1011
امام على (علیه ‌السلام) فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مى‌شویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون‌خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مى‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مى‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (3)
http://article.tebyan.net/172215/%D8%AF%D9%84%D9%8A%D9%84-%D8%BA%D9%8A%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%AC-
بر اساس آنچه از آیات قرآنی استفاده می شود، یکی از سنت های الهی که در زندگی انسان ها از زمان بعثت پیامبران همیشه وجود داشته و دارد، سنت امتحان بندگان و انتخاب صالحان و پاکان است.
«امتحان، وسیله ای است برای ظهور کمالات و استعدادهای درونی انسان که شخصیت افراد و درجه ایمان و صبر و استقامت آن ها را در مقام اطاعت از اوامر خداوند و رسول او روشن می کند».(4)
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5659/7291/90666/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86(%D8%B9%D8%AC-)-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
غيبت آن حضرت سبب مى شود تا نفاق پنهان عده اى آشكار شود، و ايمان حقيقى محبان و شيعيان واقعى امام (عليه السلام) در كوره ى ولايت امام غايب (عليه السلام) از ناخالصى ها و دورويى ها جدا و پاك گردد و مؤمن از منافق تميز داده شود.
حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه پنجمين فرزند امام هفتم (عليه السلام) غايب شد، مواظب دين خويش باشيد، تا مبادا كسى شما را از دين خارج كند! اى پسرك من! براى صاحب الامر بناچار غيبتى خواهد بود، به طورى كه عده اى از مؤمنان از عقيده ى خود بر مى گردند، همانا خدا به وسيله ى غيبت، بندگانش را امتحان مى نمايد».(5)
http://www.tarikhaneh.com/Farsi/monasebatha/ya%20mahdi1.htm
2)    اتمام حجّت‏
با غيبت طولانى ولى الهى، همه گروه‏ها، افراد، انديشه‏ها و نظام‏ها، امكان حكومت بر مردم و مديريت جامعه را پيدا كرده و ضعف و ناتوانى خود را در اداره جامعه و رفع مشكلات و گسترش عدالت بروز مى‏دهند. اين در حالى است كه حكومت و ولايت بر مردم، شايسته و بايسته اولياى الهى به خصوص دوازده امام معصوم است و خداوند مى‏خواهد بدين ترتيب با مردم اتمام حجت كند و توجّه و خواست آنان را به حكومت معصومان جلب نمايد.
امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مى‏فرمايد: «ما يكون هذا الامر حتّى لا يبقى صنفٌ من النّاس الا و قد ولّوا على الناس حتى لا يقول قائلٌ: اِنّا لو وَلَّينا، لَعَدَ لنا ؛ ثمّ يقومُ القائم بالحقّ و العدل»(6) ؛«ظهور تحقق نمى‏يابد تا اينكه گروهى نماند، مگر اينكه بر مردم حكومت كرده باشد تا كسى نگويد: اگر ما حكومت داشتيم عدالت را (مى‏گسترانديم)! آن گاه قائم به حق و عدل قيام مى‏كند».
http://www.mahdaviat.porsemani.ir/node/1011
ب) از جانب مردم
يكى از عوامل مهم غيبت امام مهدى(عج)، عدم همراهى و تمكين مردم از آن حضرت و سستى و قصور در يارى امام(علیه السلام) است؛ چنان كه امامان پيشين، از اين ناحيه آسيب‏هاى فراوانى ديدند و مرارت‏ها كشيدند. در اینجا به دو عاملی که باعث غیبت حضرت حجت شده و مردم در آن نقش دارند می پردازیم.
1.    تأديب و متنبّه شدن‏
وقتى مردم به وظايف و مسئوليت‏هاى خود در برابر امام و پيشواى بر حق خود، پايبند نباشند و از اطاعت و يارى او سرپيچى كنند و از جان و مالش محافظت نكنند؛ روا است كه خداوند، آن امام را براى مدتى از مردم جدا سازد و تأديبشان كند. در اين صورت مردم از بسيارى از مواهب و الطاف امام معصوم (علیه السلام)، بى‏بهره مانده و از بركات ظاهرى وجود او محروم مى‏شوند و اين نشانگر غضب و خشم الهى است.
محمد بن فرج مى‏گويد: امام ابوجعفر (علیه السلام) برايم نوشت: «اذا غضب الله (تبارك و تعالى) على خلقه نحاناً عن جوارهم»(7) ؛«وقتى خداوند متعال بر مردم خشم گيرد، ما را از كنارشان دور مى‏سازد».
2.    ستمكارى و نادانى مردم‏
ظلم و ستمى كه مردم هم بر خود و هم بر ديگران روا مى‏دارند و از حجت الهى به جهت جهل و نادانى‏شان بهره كافى نمى‏برند، موجب غيبت امام (عج) شده است. در نقلی آمده است: «...لكن الله سيعمى خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لكن الحجة تعرف الناس و لا يعرفونها...»(8) ؛«...خداوند به واسطه نادانى و ستمكارى مردم، ديده ايشان را از ديدن حجتش فرو مى‏بندد... سپس حجت (در زمان غيبت) مردم را مى‏شناسد؛ ولى آنان او را نمى‏شناسند».
http://www.mahdaviat.porsemani.ir/node/1011
3.    پرورش نیروى انسانى
از همه اینها گذشته، پیشبرد اهداف والایی برای ایجاد عدالت جهانی به یک نیروى فعّال و سازنده انسانى نیاز دارد که در واقع ارتش انقلاب جهانى را تشکیل مى دهد و تشکیل چنین ارتشى و به وجود آمدن چنین افراد پاکباخته و فداکارى که در راه هدف و حقیقت از همه چیز بگذرند نیاز به گذشت زمان دارد.
اگر در برخى از روایات مى خوانیم که فلسفه طولانى شدن غیبت امام زمان (عج)، همان امتحان و آزمایش مردم است؛ ممکن است ناظر به همین قسمت باشد. زیرا امتحان و آزمایش در منطق اسلام نه به معنای آزمون هاى معمولى و کشف امور پنهانى است بلکه مقصود از آن پرورش روحیّات پاک و پدید آوردن حدّاکثر ورزیدگى در افراد مى باشد. (9)
http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&mid=243035&catid=23168
ج) از جانب دشمنان
براساس برخی روایات می‌توان گفت مهمترین فلسفه پنهان‌زیستی حضرت مهدی علیه السلام، در امان ماندن ایشان از گزند بدخواهان و کید و مکر دشمنان است. بررسی تاریخ زندگانی و فعالیت اهل بیت (علیهم السلام) نشان می‌دهد که هریک از ایشان نقشی در صیانت از دین الهی و هدایت امت اسلام، به صراط مستقیم داشته اند. اما در میان ایشان تنها کسی که وظیفه ریشه‌کن کردن ظلم و جور و برقراری عدالت در سرتاسر گیتی را برعهده دارد، امام دوازدهم مهدی موعود است.
http://tanhamonji.persianblog.ir/post/144
خداوند در آیه ای خطاب به حضرت موسی(علیه السلام) برای حفظ جانش چنین فرمان می دهد: "إِنّ الْمَلأ یأْتَمِرُونَ بِک لِیقْتُلُوک فَاخْرُجْ"(10) ؛«همانا سران قوم درباره تو مشورت می کنند که تو را بکشند، پس (از مصر) بیرون رو».
آنچه از این آیه به دست می آید، این است که انسان باید تا جایی که امکان دارد، خطر مرگ را از خود دور کند و بدون جهت خود را به کشتن ندهد.
در واقع همان طور که فرعون، حیله های شیطانی خود را نسبت به حضرت موسی(علیه السلام) و مشرکین مکه توطئه های خود را علیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انجام دادند، بنی امیه و بنی عباس نیز نقشه های فراوانی را برای دست یابی به حضرت مهدی(عج) کشیدند؛ از اینرو خداوند متعال با تدبیر حکیمانه خود به وسیله هجرت، حضرت موسی(علیه السلام) و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در مقابل نقشه های شوم قوم معاصر آن ها حفظ نمود. برای حفظ حجت خود نیز ولادت حضرت را همچون ولادت حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت موسی(علیه السلام) پنهان داشت و حتی بعد از ولادت نیز آن حضرت را از انظار مخفی نمود.
بنابراین حضرت ولی عصر(عج) از ترس جان و خوف از مرگ، پنهان بودن و غیبت را انتخاب نکرده است؛ بلکه به حکم اینکه واسطه فیض میان خدا و مخلوقات است و باید برای استمرار فیض خداوند به مخلوقات، خود را حفظ کند و جان خود را از هر نوع خطری در امان قرار دهد تا زمینه و شرایط کافی برای محقق شدن وعده الهی که می فرماید: "وَ أشْرَقَتِ اْلأرْضُ بِنُورِ رَبِّها"(11) فراهم شود؛ زمین به نور وجود آن حضرت روشن شود و بشر در پرتو هدایت و راهنمایی های آن بزرگوار، به کمال و سعادت ابدی برسد.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5659/7291/90666/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86(%D8%B9%D8%AC-)-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
زراره مى گويد: حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اى زراره! قائم ما ناچار است كه غيبت كند.» عرض كردم: براى چه؟ فرمود: «از جان خود بيم و ترس دارد.» پس حضرت با دست به شكم خود اشاره كرد.(12)
http://www.tarikhaneh.com/Farsi/monasebatha/ya%20mahdi1.htm
علاوه بر خطرى كه از ناحيه خلفاى عباسى متوجه امام مهدى(عج) بود؛ توطئه و اقدامات شومى نيز از طرف بعضى از نزديكان فاسد و نفاق پيشه عليه آن حضرت صورت مى‏گرفت و خطراتى را متوجه او مى‏ساخت. نمونه روشن اين خطر را مى‏توان در اقدامات جعفر كذّاب جست و جو كرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزديكى داشت و مى‏خواست به كمك آنان مقام و دارايى امام عسكرى (علیه السلام) را تصاحب كند و فرزند او را به كشتن دهد...!!
امام هادى(علیه السلام) مى‏فرمود: «از پسرم جعفر دورى كنيد كه او براى من، به منزله نمرود (پسر نوح) است نسبت به حضرت نوح كه قرآن كريم در حق او مى‏فرمايد: نوح گفت: پسر من از كسان من است (ولى‏) خدا فرمود: اى نوح! او از كسان تو نيست كه آن عملى (فرزندى) است، غير صالح».(13)
http://www.mahdaviat.porsemani.ir/node/1011
نتیجه گیری
غبیت حضرت ولی عصر (عج) از جمله مسائلی است که همه و یا اکثریت مسلمانان را به فکر فرو برده است. در این میان و در زمینه علت های غیبت آن حضرت، تحقیقات و پژوهش های علمی صورت گرفته و ناظر به این مطالب است که آزمودن بشریت و اتمام حجت توسط خداوند و جنبه تنبه مردمان و جهل آنها و تربیت روح و جسم انسان ها و همچنین بیعت نکردن با ظالمان و در امان ماندن از آسیب و گزند آنان همگی جزو فلسفه و دلایل غیبت آن حضرت به شمار می آید.
اقتباس
1-    http://article.tebyan.net
2-    http://makarem.ir
3-    http://tanhamonji.persianblog.ir
4-    http://www.hawzah.net
5-    http://www.tarikhaneh.com
6-    http://www.mahdaviat.porsemani.ir
ارجاعات
1.    بحارالانوار، ج 51، ص73
2.    اثبات الهداة، ج 3، ص 472
3.    غیبت نعمانى، ب10
4.    جلوه های پنهانی، حسین علی پور، ص 58
5.    بحارالانوار، ج 51، ص 113
6.    بحار الانوار، ج 52، ص 244
7.    اثبات الهداة، ج 3، ص 447؛ كافى، ج 1، ص 343
8.    اثبات الهداة، ج 3، ص 532
9.    گرد آوري از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ دوم، ص 223
10.    قصص20
11.    زمر 69
12.    اثبات الهداة، ج 6، ص 437
13.    الزام الناصب، ص 114؛ يوم الخلاص، ج 1، ص 188