زندگی نامه ابن زهره
تهیه و تنظیم: روح الدین مهدوی خواه
تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.
ابو المکارم و عصر زندگی او:
ابو المکارم عز الدین حمزه بن علی بن زهره حسینی حلبی،معروف به «سیدابو المکارم بن زهره »از فقهای نامدار و از متکلمین مشهور قرن ششم هجری،و ازبزرگترین دانشمندان شهر تاریخی «حلب »بوده است.ولادت او در سال 521 در ماه رمضان اتفاق افتاد.او تحصیلات خود را نخست در وطن خویش،و سپس در
عراق و نجف تعقیب نمود و به مراتب عالیه علمی نائل آمد.ابن زهره در فقه،اصول،کلام،نحو و ادبیات عرب مهارت و تبحر کامل پیدا کردو در این رشته ها نیز صاحب تالیف شد که هر کدام از آنها نشانگر مقام شامخ علمی او،و معرف احاطه کامل وی بر علوم و فنون مختلف اسلامی است.
نیاکان او:
ابو المکارم،گذشته از حسب و شرف علمی و تحصیلی،دارای نسب بس شریف و بزرگواری است.زیرا او با چند واسطه به امام ششم،حضرت امام جعفر صادق(ع)می پیوندد.به این ترتیب که جد او حمزه بن علی بن محمد،و او فرزند ابراهیم بن احمدبن محمد بن حسین بن اسحاق بن الامام جعفر الصادق(ع)می باشد
نسب خانوادگی
همان طور که گفتیم تمام نسبشناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به امام صادق علیه السلام منتهی میشود؛ اما در تعداد واسطهها اختلاف کردهاند و هر کدام سلسله اجداد این عالم بزرگوار را بنا بر اعتقاد خود ذکر کردهاند و برای اثبات آن، نسب را برشمردهاند تا آن که منتهی به امام علیه السلام شده است.
میرزا عبدالله افندی تبریزی، نسب ایشان را چنین آورده است: السید عزالدین ابوالمکارم حمزه بن علی بن أبی المحاسن زهره بن أبی علی الحسن بن أبی المحاسن زهره بن أبی المواهب علی بن أبی سالم محمد بن ابراهیم محمد النقیب بن علی، بن أبی علی احمد بن أبی جعفر محمد بن دبی عبدالله الحسین بن أبی ابراهیم اسحاق الموتمن بن أبی عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام الحسینی الحلبی.(1)
وی میافزاید: آن چه که ما ذکر کردیم، نسب موجود در کتب معتبره است؛ اما در آخر کتاب غنیه نسبی ذکر شده است که با واسطه کمتری به امام علیه السلام میرسد. و مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی هم همین نسب را آورده است(2)
صاحب روضات الجنات مینویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام میرسد که همگی از سادات بزرگوار هستند.(3) سید محسن امین رحمه الله از کتاب «سیر اعلام النبلا» چنین نقل میکند که: سنگ قبری که در جمادی الاول سال (1297 هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ با خط زیبایی بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکنالدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با 9 واسطه به امام صادق علیه السلام میرسد.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/4608/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-
http://olama-orafa1393.ir/?p=7334
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
آلزهره در حلب
اقامت آلزهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند امام صادق علیه السلام جد اعلای ابنزهره، از مدینه کوچ کرده و در دهکده «حران»(4) واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.(5) نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر و ممدوح ابوالعلای معری (متوفی 449 هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفتهاند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.(6)
سخاوی، وی را نخستین کسی میداند که در زمان سیف الدوله حمدانی نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت. این مقام را در آن روزگار، علویان بر عهده داشتهاند. البته این سمت به شریفترین فرزندان امیرالمومنین علیه السلام تعلق میگرفت. این مقام تا اواخر قرن دهم به عهده این خاندان بوده و از روز شروع این مسئولیت، اساس این خاندان بلندپایه پیریزی گردیده است. از آن به بعد پیوسته منصب ریاست علمی و دینی شیعه در آن سامان به افراد نامی این دودمان اختصاص یافته و آنان همواره مورد احترام و تجلیل عامه مردم بودهاند.(7)
خاندان ابن زهره
پیش از طلوع ابوالمکارم، این دودمان اصیل به خاطر نام «اسحاق موتمن همسر سیده نفیسه نوه امام حسن مجتبی علیه السلام و عمه حضرت عبدالعظیم حسنی» که نام جد اعلای آنها بوده است؛ اسحاقیین خوانده میشدند، ولی بعدها ابوالمکارم و پدرش «علی» و سایر دانشمندان این طایفه به خاطر نام زهره ـ جد آنها ـ بنیزهره نامیده شدند.
از نوشتههای دانشمندان و تاریخنگاران شیعه و سنی استفاده میشوداز روزی که این دودمان عظیمالشأن، حلب را به عنوان وطن انتخاب کردند؛ همواره شعاع علم، فضل و دیانت آنان بر مردم شیعه حلب و سایر آن نواحی تابیده است و همه از نعمت وجود آنها برخوردار بودهاند. علاوه بر آن دانشمندان بزرگ و فقیهان نامی و نوابغ عالیقدری از میان آنها برخاستهاند و آثار علمی گرانبهایی در تمام رشتههای علوم اسلامی به یادگار گذاردهاند.(8)
ابوالمحاسن زهره بن علی، جد ابوالمکارم، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان ابن قولویه به حساب میآید. بعضی نقل کردهاند که وی از صدوق نیز روایت نقل کرده است. علی بن زهره (پدر ابوالمکارم) از بزرگان علمای حلب بشمار میآمده و از پدر خود، زهره الحلبی روایت نقل میکند و ابوالمکارم از او آموخته است.
حتی پس از درگذشت ابن زهره در فاصله سالهای (585-511) این امر ادامه داشته است و با این که سختیها و ظلمهای فراوانی بر این شهر و شیعیان این خاندان تحمیل شد؛ لکن در طول تاریخ، در تربیت نوابغ علم و قهرمان فقه، موفق بودهاند. شاهد بر این مدعا استجازه گروهی از بزرگان خاندان ابن زهره از علامه و فقیه آن زمان، حسن بن یوسف بن مطهر حلی مشهور به علامه حلی است.(9)
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/4608/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-
http://olama-orafa1393.ir/?p=7334
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
استادان
بسیار طبیعی است که شخصیتی همانند ابن زهره، که در خانواده علم و فضل به دنیا آمده و رشد کرده؛ در نزد بزرگان این خاندان آموزش ببیند وبه درجات کمال برسد. استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، تا آن جا که بدان خبر یافتیم عبارتند از:
1. علی بن زهره الحلبی، پدر ابن زهره؛
2. السید ابوالمحاسن زهره الحلبی، جد ابن زهره؛
3. ابومنصور محمد بن الحسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان أبوعلی (پسر شیخ الطائفه) است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، پسر شیخ طوسی، اجازه روایت یافت و نیز النهایه شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
4. ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از شیخ ابوالفتوح نقل روایت کرده است.(10)
شاگردان
1. عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
2. سید محیالدین محمد بن عبدالله، برادرزادهاش
3. شیخ محمد بن جعفر مشهدی، صاحب کتاب مشهور «المزار»
4. شیخ معینالدین سالم بن بدران مصری مازنی
5. محمد بن ادریس الحلی، مولف کتاب «السرائر»
6. عزالدین ابوالحرث محمد بن حسن بغدادی (11) .وی از ابن زهره اجازه روایت دریافت نموده است.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/4608/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-
http://olama-orafa1393.ir/?p=7334
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
مقام علمی ابن زهره
ابن زهره در علوم مختلف دارای تالیفاتی بوده که تنها یکی از کتابهای او به نام «غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع» بجا مانده است. کتاب «غنیه» در دورهای که رکود اصول و فقه در آن محسوس بود، شاهکاری قابل ستایش است. نقّادیها و مخالفت هایی که ابن زهره در این کتاب با شیخ طوسی نموده، زمینه نقد آرای قدما را فراهم کرده است. این کتاب دارای سه بخش کلام، فقه و اصول فقه است.
کیفیت بحثها در «غنیه» نشان دهنده وسعت اطّلاع ابن زهره بر اصول عامّه و خاصّه و دقّت نظرهای او است.
بعضی از آرای اصولی ابن زهره
• ابن زهره در بحث امر معتقد است که مطلق امر به لحاظ لغوی نه مقتضی وجوب است و نه مقتضی استحباب، امّا شرعا بر وجوب دلالت میکند. همچنین از دید ابن زهره امر شرعا بر فور دلالت دارد، امّا بالوضع نه بر فور دلالت میکند و نه بر تراخی، برخلاف نظر شیخ طوسی(12)
• از دیدگاه ابن زهره نهی نیز شرعا دلالت بر حرمت دارد، امّا نهی از شیء دلالت بر فساد منهی عنه نمیکند، برخلاف نظر شیخ طوسی.(13)
• از نظرگاه ابن زهره ادات عموم برای رساندن معنای عموم وضع نشدهاند؛ زیرا این الفاظ هم برای رساندن معنای عموم کاربرد دارند و هم برای بیان معنای خاص. این دیدگاه ابن زهره مخالف نظر شیخ طوسی در این باب است.(14)
• از دیدگاه ابن زهره مفهوم وصف حجّت نیست(15)
• در حجّیت خبر متواتر ابن زهره سه شرط بیان میکند:
اوّلا، عدد راویان به حدّی از کثرت باشد که عادتا اتفاقشان بر کذب محال باشد، ثانیا، دانسته شود که مخبران انگیزۀ مشترکی برای بیان دروغ ندارند، ثالثا، مخبران نسبت به آن چه خبر میدهند، شبهه و تردیدی نداشته باشند.(16)
• خبر واحد از دیدگاه ابن زهره علم آور نیست و تنها در صورتی که مخبر عادل باشد ظنّ آور است. همچنین از دید ابن زهره عقلا تعبّد به خبر واحد جایز است، امّا شرعا بر تعبّد به خبر واحد دلیلی وجود ندارد. وی در این نظر موافق با سید مرتضی و مخالف دیدگاه شیخ طوسی است(17)
• در مورد قیاس و اجماع نیز، وی نظر مشهور امامیه در آن زمان را قبول دارد.(18)
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A
آثارابن زهره
یکی از بهترین نشانههای بیانگر شخصیت، بالندگی فکر و وسعت اطلاعات هر شخصی آثاری است که از او به جای میماند. ابوالمکارم آثار ارزشمند و جاودانهای از خود به جای نهاده که با گذشت قرنها از یاد نرفته و تازگی و طراوت خود را از دست نداده است و کتابهایش جزء مصادری است که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. کتاب گرانقدر «غینه النزوع» مدتها به عنوان کتاب درسی در حوزههای علمیه تدریس میشده و مورد استفاده قرار میگرفته، تا آن جا که محقق طوسی این کتاب را نزد معینالدین مازنی مصری قرائت کرده است.(19)
نزدیک به 20 کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است. تنوع موضوعات این آثار نشان دهنده وسعت دامنه دانش اوست. علاوه بر کتاب غنیه النزوع، آثار دیگری از ابن زهره به جای مانده است که عبارتند از:
1. الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛(20)
2. الجواب عما ذکره مطران(21) این کتاب جواب یک سری اشکالاتی است که ابنزهره نوشته است.
3. جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از بغداد آمده است.
4. قبس الانوار فی نصره العتره الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر علامه حلی بر این کتاب ردیهای به نام «المقتبس» نوشتهاند و یکی از عالمان شیعه، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان نوشته است. با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس».
5. نوشتهای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت میکند؟
6. بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
7. بررسی این که خداوند متعال جبار وحی است.
8. بررسی و رد نظریه کسانی که گمان کردهاند تفکر به تنهایی در شناخت خداوند متعال کافی نیست.
9. بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
10. بررسی و رد قائلان به این که در دین اسلام قیاس قابل قبول است.
11. النکت (در عمل نحو)؛
12. بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
13. نقض اشکالات فلاسفه؛
14. غنیه النزوع الی علمی الاصول والفروع.
15. و...
با این که مرحوم ابن زهره دارای تألیفات زیادی است؛ اما با کمال تأسف تنها «غنیه النزوع الی علمی الاصول والفروع» وی در دست است و کتابهای دیگر این دانشمند بزرگ در دسترس نیست. این کتاب گرانبها و ارزشمند در سالهای اخیر با نظارت و اشراف استاد عالیقدر حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی (دام عزه )همراه با مقدمه (22) ایشان و تحقیقات مفید محقق گرامی، حجت الاسلام والمسلمین بهادری چاپ شده است.
غنیه النزوع
کتاب «غنیه النزوع الی علمی الاصول والفروع» کتابی است جامع و ارزشمند که پس از قرنها هنوز مباحث آن تازگی دارد و طراوت خود را از دست نداده است، به همین علت سزاوار است نکاتی را در مورد آن یادآور شویم؛ تا تذکری باشد برای استفاده بردن از این گوهر گرانبها که به فراموشی سپرده شده است. این کتاب در 3 موضوع بحث میکند:
1. اصول دین (مهمترین مسائل کلامی)
2. اصول فقه (مشتمل بر قواعد اصولیه که احکام شرعیه از آن استنباط میشود( .
3. فروع و احکام شرعیه (مشتمل بر یک دوره فقه استدلالی مختصر که در آن، به کتاب و سنت نبوی و احادیث اهل بیت علیهم السلام استدلال شده است.(
ابن زهره در این کتاب یک دوره فقه استدلالی را به طور مختصر بحث کرده است که دارای امتیازات ویژهای است از آن جمله:
1. در استدلالها از آیات قرآن کریم استفاده نموده و تقریباً به دویست و پنجاه آیه از قرآن شریف در موارد مختلف استدلال کرده است.
2. اعتماد در استدلال بر احادیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم به صورت دلیل بر مطلوب یا احتجاج بر مخالف. در بحث اصول فقه هم بحث مفیدی در مسأله قیاس، انجام داده و بررسی دلایل قائلین به قیاس و مخالفان آنها را به طور کامل آورده است.
3. ابن زهره با تسلط کامل و گستردهای که بر فقه اهل سنت و فقه شیعه داشته، توانسته است کتاب فقهی جامعی تدوین کند. خلأ موجود در آن زمان را پر نماید.
در بین دانشهای اسلامی بحث فقه اکبر (اصول دین و مسائل کلامی از توحید تا معاد) از اهمیت خاصی برخوردار است که در این کتاب مطرح شده است. در بین مباحث کلامیای که در این کتاب شریف آمده، شاید بتوان گفت یکی از شیرینترین بحثها که نسبتاً به تفصیل هم آورده شده، بحث امامت است.
در این بحث مطالب و مباحث ارزشمندی، همراه با استدلال به آیات شریفه قرآن و احادیث نبوی در مورد ولایت امیرالمومنین علیه السلام و رد کسانی که برایشان مقدم شدهاند آمده که بسیار حائز اهمیت بوده و شایسته است که با دقت مورد مطالعه قرار گیرد تا بهره لازم از آن بدست آید.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
سخن بزرگان
عالمان و دانشمندن بزرگ و تراجمنویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کردهاند سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه میآوردیم:
1. ابن شهر آشوب آورده است: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصره العتره الاخیار» و «غنیه النوزع» فرد نیکویی است(23)
2. علامه حلی: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی؛ سید سعید صفیالدین معد میگوید: کتاب قبس الانوار فی نصره العتره الاطهار و کتاب غیبه النزوع از اوست.(24)
3. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» میگوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای امامیه میباشد.(25)
4. در تفسیر «اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گرانقدر و بزرگمرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.(26)
5. شیخ حر عاملی دربارهاش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگمرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد(27)
6. گفتار صاحب ریاض: ملا عبدالله افندی اصفهانی در مورد او گوید: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر ابن شهر آشوب و از شاگردان او می باشد».(28)
7. گفتار مرحوم مدرس: صاحب ریحانة الادب در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد (29)
8. سخن علامه مجلسی در بحار: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».(30)
9. محدث نوری مینویسد: حمزة بن بن علی بن زهرة فقیه جلیل القدر که معروف به «صاحب غُنیة» است؛ او، پدرش، جدش، برادرش و برادر زادهاش از اکابر فقهای ما هستند و خانوادهشان خاندان باعظمتی در حلب هستند.(31)
10. محدث قمی میگوید: ابن زهره حلبی عالم فاضل جلیل القدر و فقیه شناخته شدهای است که دارای تصنیفات بسیار در امامت، فقه، نحو و... است.(32)
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/4608/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-
http://olama-orafa1393.ir/?p=7334
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
بحران در حلب
ابن کثیر شامی نقل میکند: هنگامی که صلاحالدین ایوبی از تسلط بر مصر فراغت یافت و از اوضاع آنجا اطمینان حاصل کرد، تصمیم گرفت بر شهرهای شام هم مسلط شود. وی به سوی حلب حرکت کرد و بر کوه جوشن تسلط یافت. در آن روزگار «ابنالملک نورالدین» بر حلب حکومت داشت. پس همهی اهل حلب در میدان باب العراق جمع شدند و ابنالملک با مهربانی با آنان سخن گفت و حتی در برابر آنان گریه کرد و آنان را تشویق به جنگ با صلاحالدین ایوبی نمود همگان اجابت کردند ولکن شیعیان که مدتها تحت ستم بودند برای این که از شهر دفاع کنند و در مقابل نیروهای مهاجم ایستادگی نمایند، پنج شرط قرار دادند که در حقیقت با انجام این شرایط شیعیان حلب یک نحوه استقلال و رسمیت ـ پس از سالهایی که تحت فشار و اذیت بودند ـ پیدا میکردند و به یک پیروزی بزرگ میرسیدند.
پیش شرط شیعیان
پیش شرط شیعیان عبارت بود از:
1. اذان باید با همان روش قبلی ـ یعنی همراه با «حی علی خیرالعمل» ـ گفته شود.
2. هنگام تشییع جنازه، اسامی دوازده امام علیهمالسلام در جلوی جنازه گفته شود.
3. در نماز میت پنج تکبیر گفته شود. (طبق نظر شیعیان)
4. قسمت شرقی مسجد جامع حلب برای شیعیان باشد و به آنان اختصاص داده شود.
5. صیغههای عقد نکاح شیعیان را ابوالمکارم حمزه بن زهره الحسینی جاری کند.
تمام این شروط پذیرفته شد و حاکم حلب قبول کرد که آنها را اجرا کند.(33) و در حقیقت شیعیان میتوانستند سنتها و احکامی را که مجبور به ترک آن شده بودند، دوباره انجام دهند و بر طبق مذهب خود عمل کند و این خود یک پیروزی بزرگ برای آنان بشمار میآمد.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
تشیع در حلب
گرایش به تشیع در شهر حلب به قبل از حکومت حمدانیان (293ـ392) بازمیگردد ولیکن در عهد این سلسله گسترش بیشتری داشته است. شیعه در این زمان قدرتمند شد و گسترش یافت. علت این گسترش و اقتدار، شیعی بودن دولت حمدانی و افتخار حاکمان دولت حمدانی به شیعه بودن است. حاکمان این سلسله، ادیبان، شاعران، دانشمندان و حدیثشناسان شیعه را گرامی میداشتند و آنانی را که شیعه بودند خود را پنهان نمیکردند؛ بیشتر تکریم نموده و بزرگ میداشتند(34)
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
مزار ابن زهره
کوه جوشن، در غرب حلب و مشرف بر این شهر است. در پایین آن مقابر و مشاهد شیعه بنا شده است و شاعران حلب درباره آن سرودههای زیادی آوردهاند. این کوه حاوی معدن مس بوده و از آن برداشت نیز میشده است.
نقل شده است: زمانی که اسیران کربلا را از آن منطقه عبور میدادند ـ ظاهرا در برگشت از شام به طرف مدینه منوره ـ فرزند امام حسین علیه السلام ـ در این مکان سقط شد. در آن وضعیت سخت، برای مادر بچه سقط شده از کارگرانی که در این کوه مشغول استخراج مس بودند درخواست نان و آب کردند و آنان در مقابل درخواست ایشان و کمک کردن به اسیران زبان به طعن گشودند. در این حال همسر امام حسین علیه السلام بر آنان نفرین نمود. در اثر نفرین این بانوی مکرمه از آن زمان تا به حال، هر کس در این معدن مشغول بکار شده سودی نبرده و هماکنون این معدن به صورت تعطیل درآمده است.
از آن زمان در این منطقه مکانی است که معروف به «مشهدالسقط» است و «مشهدالدکه» نیز نامیده می شود. این سقط را محسن بن الحسین علیه السلام نامیدهاند. در ضمن مرقد عالم جلیل القدر ابن شهر آشوب مازندرانی در همین مکان قرار دارد.
وفات
او در ماه رجب سال ۵۸۵ هجری در ۷۴ سالگی در حلب وفـات یـافـت و در دامـنـه کـوه جوشن در نزدیک مشهدالسقط مدفون گـردید.(35) بر روی سنگ قبر وی چنین آمده است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، هذه تربة الشّریف الاوحد رکن الدّین ابی المکارم حمزة بن علی بن زهرة بن علی بن محمدبن محمدبن احمدبن محمدبن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات اللـه علیه و علی ابائه و ابنائه الائمة الطاهرین و کانت وفاته فی رجب خمس و ثمانین و خمسمائة رضی اللـه عنه.(36)
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B2%D9%87%D8%B
http://www.sire-olama.ir/?p=5353
http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D8%A9_%D8%A8%D
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=9538&t=a
اقتباس از:
1. http://wiki.ahlolbait.com
2. http://www.sire-olama.ir
3. http://wikifeqh.ir
4. http://www.andisheqom.com
5. http://www.hawzah.net
6. http://olama-orafa1393.ir
7. http://fa.wikishia.net
ارجاعات :
(1) الریاض، ج 2، ص 202، افندی تبریزی.
(2) طبقات اعلام الشیعه، طهرانی، ص 87.
(3) روضات الجنات، ج 2، ص 374
(4) حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج 1، ص 389. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است
(5) مفاخر اسلام، ج 3، ص 482
(6) دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 15، به نقل از اعلام النبلاء، ج 5، ص 373
(7) مفاخر الاسلام، ج 3، ص 482.
(8) مفاخر الاسلام، ج 3، ص 3 و 482، علی دوانی.
(9) بحارالانوار، ج 104، ص 61 و 62، مرحوم مجلسی متن اجازه را همراه با مضامین عالیه آورده است.
(10) الغنیة، ص۲۶.
(11) اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۵۰
(12) الغنیه، در ضمن کتاب الجوامع الفقهیه، ص ۴۶۳.
(13) الغنیه، ص۴۶۳-و ۴۶۸.
(14) الغنیه، ص ۴۶۸.
(15) الغنیه، ص ۴۷۲.
(16) الغنیه، ص ۴۷۵.
(17) الغنیه، ص ۴۷۵.
(18) الغنیه، ص ۴۷۸.
(19) غنیه النوزع، المقدمه، ص 23.
(20) حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمیای است که مابین دمشق و حلب قرار دارد. (معجمالبلدان، ج 2، ص 302؛ الذریعه، ج 5، ص 185)
(21) مطران: با فتح «میم» و سکون «طا» اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است المنجد ماده «مطر».
(22) در این نوشتار، از مقدمه کتاب گفته شده بسیار استفاده بردیم و کمال تشکر و امتنان را از استاد ارجمند اعلام میداریم.
(23) معالم العماء، ابن شهر آشوب، ص 46 و 303.
(24) ایضاح الاشتباه، علامه حلی، ص 168 و 169.
(25) تاج العروس، ماده زهر، ج 3، ص 249.
(26) اعلام النبلاء، اعیان الشیعه سدی محسن امین، ج 6، ص 249.
(27) أمل الآمل، ج 2، ص 105، رقم 293
(28) ریاض العلماء، ج2، ص202.
(29) ریحانة الادب، ج7، ص550 و 551.
(30) بحارالانوار، ج1، ص40.
(31) خاتمه مستدرک، ج۳، ص۸
(32) الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۹۹.
(33) البدایه والنهایه، ج 12، ص 355، حوادث سال 570، مجالس المومنین، ج 1، ص63
(34) غنیه النزوع، ج 1، ص 6.
(35) الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۹۹.
(36) اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۴۹