زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره)

زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره)

تهیه و تنظیم: روح الدین مهدوی خواه

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.

ابوالقاسم علی بن الحسین معروف به سید مرتضی و علم الهدی، در رجب سال 355 هجری قمری در یكی از خانواده های محترم سادات در شهر بغداد دیده به جهان گشود مادر سید مرتضی، فاطمه دختر حسن (یا حسین) بن احمد بن حسن بن علی بن عمر الاشرف بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع) (متوفای ۳۸۵ق) بود.(1)  .پدرش حسین موسوی که منصب رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصب‌های مهم آن روز بود به عهده داشت(2). پدربزرگش نیز ابراهیم مجاب از نوادگان حضرت

امام کاظم(علیه‌السلام) بود. برادر بزرگوارش نیز سید رضی(ره) می‏باشد.

مقام علمی:

ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی، مشهور به سید مرتضی علم الهدی،.(3).نقیب طالبیان، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد كه كمتر كسی در آن عصر به پایه آن نایل آمده است او پیشوای فقهی، متكلم و مرجع امامیه در عصر خویش، پس از درگذشت استاد عالی قدرش شیخ مفید (م 413) بوده است.

او یكی از بزرگان فقهای امامیه، جامع علوم معقول و منقول در عصر خویش بوده و در ادبیات و فنون كلام و تفسیر سرآمد اقران بوده است و آن چنان در علوم اسلامی تبحر داشته است كه او را مروج الذهب در راس قرن چهارم و یا مجدد مذهب در قرن مذكور نامیده اند.

او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیب الاشراف و قاضی القضات و مرجع تظلمات و شكایات مردم بوده است. علامه حلی در كتاب خلاصه درباره او گوید: علم الهدی ركن امامیه و معلم ایشان بوده و مصنفات او تا زمان حاضر كه 693 هجرت می باشد، محل استفاده آن فرقه حقه می باشند(4) 

شیخ عزالدین احمد بن مقبل گوید: اگر كسی سوگند یاد كند كه علم الهدی در علوم عربیه داناتر از خود عرب بوده، دروغ نگفته و گناهی نكرده است(5) 

خداوند متعال به سید مرتضی استعدادی وافر داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره برداری کرد و در نتیجه تلاش و کوشش در مدتی نه چندان طولانی کتب زیادی تالیف کرد. مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده یکی از کتاب‌های وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است.

سید مرتضی علم الهدی (ره) علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود. 

فعالیت‌های اجتماعی :

بعد از سیدرضی برادر بزرگوارش امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم به عهده سید مرتضی افتاد. از زمان خلفای بنی امیه تا زمان معتضد عباسی، فرزندان علی بن ابیطالب همیشه تحت تعقیب و مراقبت خلفا و ماموران بودند و معمولا در جنگ و گریزها به شهادت می‏رسیدند. هنگامی که حکومت و خلافت در سال 279 ق . به معتضد عباسی واگذار شد موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست مطرح شد و در هر شهری یکی از بزرگان سادات یا علمای علوی نقابت یعنی سرپرستی سادات آن شهر یا منطقه را به عهده گرفت.

سید مرتضی علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت آنان موظف بود در میان آنان قضاوت کند، سرپرستی اموال و دارایی یتیمان را بر عهده گیرد، احکام الهی را در صورت ارتکاب گناه درباره آنان جاری کند، دختران و زنان بی سرپرست را شوهر دهد و از بی سرپرستان مراقبت کند.

امارت حج هم مسئولیت بزرگی بود که ریاست و رهبری زائران خانه خدا را به عهده داشت و معمولا شخص خلیفه آن را به عهده داشت . ولی گاهی خلیفه این مسئولیت بسیار مهم را به شخصی که شایستگی داشت واگذار می‌کرد.نظارت بر دیوان که در آن به اعمال ظالمانه حکام و امرا و رجال بزرگ دولت زیر نظر شخص خلیفه رسیدگی می‌شد، نیز یکی از مسئولیت‌های خطیر اجتماعی بود.

لقب ها:

در مورد لقب علم الهدی،بیشتر مورخین نگاشته اند که ابو سعید محمد بن حسین وزیر القادر بالله(خلافت 381-422)در سال 420 بیمار شد.شبی در خواب دید که امیر مؤمنان(ع)به او می فرماید:«به علم الهدی بگو تا برای تو دعا کند تا ازبیماری بهبود یابی.»وزیر گفت:«یا امیر المؤمنین،علم الهدی کیست؟»فرمود:«علی بن الحسین موسوی ( سيد مرتضى) است.»چون از خواب برخاست،نامه ای به سید مرتضی نوشت که برای او دعا کند و در آن نامه او را علم الهدی خواند.

سید مرتضی برآشفت و از وزیر خواست که او را با این لقب بزرگ نخواند.وزیرگفت به خدا قسم امیر المؤمنین(ع)امر فرموده که شما را به این لقب بخوانم.بعد ازآنکه وزیر از دعای سید مرتضی شفات یافت،جریان خواب خود و امتناع سید مرتضی رااز قبول این لقب برای خلیفه بیان کرد.خلیفه پیام فرستاد که شایسته است لقبی را که ازسوی جد شما داده شده است بپذیری و اباء نکنی.سپس حکم شد که منشیان درنامه های رسمی و عموم مردم او را با این لقب بخوانند و بدین گونه ملقب به «علم الهدی »گردید (6)

سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد که بجز علم الهدی  ذوالثمانین، هم می گویند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد(7) ودیگری ذوالمجدین است که به دستور بهاءالدوله بویه‌ای به او داده شد(8). واز آنجا که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او «شریف» می‌گویند.

مناعت طبع و ملکات فاضله او:

دانشمند متتبع،آقای «علی دوانی »در بیوگرافی این فقیه وارسته از رجال ابو علی،از کتاب «اتحاف الوری »،ضمن حوادث سال نقل کرده است که در این سال سیدمرتضی و برادرش سید رضی به زیارت بیت الله الحرام شتافتند.در بین راه «ابن جراح طائی »از آنها طلب چیزی کرد و آنها نه هزار دینار از مال خالص خویش را به او دادند.

و باز نوشته اند که وقتی چند کتاب به قیمت ده هزار دینار یا بیشتر برای سید مرتضی خریداری کردند،موقع مطالعه دید که بر پشت یکی از آنها این دو شعر را نوشته اند:

و قد تحوج الحاجات یا ام مالک الی بیع اوراق بهن ضنین و ما کان ظنی اننی سابیعها و لو خلدتنی فی السجون،دیونی

(گاهی احتیاج وا می دارد که اوراقی را که بیشتر مورد علاقه است،فروخته گردد.

من گمان نمی بردم که روزی برسد که آن اوراق را بفروشم.هر چند طلبکارها مرا به زندان وامی داشتند.)

این اشعار حاکی از فقر فروشنده آن بود که از روی ناچاری آن کتب نفیس رافروخته است.سید(ره)تمام کتابها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دینار را نیزبه او بخشش نمود.

وقف ملک برای هزینه فقهاء:

سید مرتضی دهکده ای از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود که عوائد آن صرف تالیفات مجتهدین گردد. صفات حمیده و فضائل اخلاقی او در حدی بود که افراد فاضل و دانشمند از هر گروه می توانستند به مجلس او راه یابند و ازمحضرش بهره مند گردند.نابغه عرب،«ابو العلاء معری »از کسانی بود که همیشه ملازمت او را داشت.گویند هنگامی که ابو العلاء از عراق خارج می شد،از او پرسیدندکه سید مرتضی را چگونه دیدی؟او در پاسخ اشعار زیر را قرائت کرد:

یا سائلی عنه لما جئت تسئله الا هو الرجل العاری من العار لو جئته لرایت الناس فی رجل و الدهر فی ساعة و الارض فی دار

)ای فردی که از من جویای حال او هستی،بدان که او مردی است که از هر گونه نقص و عیب،مبری است.اگر او را ببینی خواهی دید که وجود همه مردم در یک فردجمع است و روزگار در یک ساعت متمرکز گردیده و جهان در یک خانه قرار گرفته است) 

آغاز تحصيلات: 

برخی از رؤیاها در صداقت و راستی بی شباهت به الهام و نوعی آگاهی های غیبی نیستند و یكی از آن نوع رؤیاها، خوابی بود كه شیخ مفید اعلی اللّه مقامه الشریف دیدند كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را پیش او آورده است و می فرماید:

یا شیخ علمهما الفقه (به این دو فرزند فقه بیاموز) شیخ پس از بیداری به حیرت و تفكر فرو می رود، تا آن كه صبح همان شب، فاطمه والده ماجده سید مرتضی و سید رضی، با خدمتگزاران خود كه دور او بوده اند، دو پسر خود را كه در آن موقع از نظر سن، صغیر و خردسال بوده اند پیش شیخ آورده، شیخ محض رعایت جلالت آن مخدره، سلامش كرد و به پا ایستاد تا پس از احترامات معمولی، فاطمه مادر كودكان، همان عبارت مذكور در رؤیا را (یا شیخ علمهما الفقه) به زبان آورد و گفت: ای شیخ این دو پسران منند، این ها را پیش تو آورده ام كه به آنان فقه تعلیم دهی. .»(9)  

پس شیخ تحت تاثیر قرار گرفت و خواب را به آن بانوی جلیل القدر بازگو نمود و به تعلیم و تربیت آن دو برادر والا گوهر اهتمام تمام بكار برد تا به آن مقام عالی علم و اجتهاد نائل آمدند كه هر دو از ذخیره های ارزشمند اسلام و از نوادر و نوابغ ‌روزگار گردیدند(10) 

 

سید مرتضی عاشق نماز

 

سید مرتضی در وصیت‏نامه زیبایی راجع به نمازش می‏گوید: "تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده‏ ام به نیابت از من دوباره بخوانید." دوستانش پرسیدند چرا؟! شما که فردی وارسته بودید و اهمیت فوق‌العاده ‏ای به نماز می‌دادید، علاقه‏ مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته‏، آماده می‏ شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اینگونه وصیت می‌کنید؟!

سید در پاسخ فرمود: "آری من علاقه‌مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می‏بردم، از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شماری می‏ کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!"

http://www.hawzah.net/fa/article/view/4597

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_

http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/biography2-sye

http://masajed.farhang.gov.ir/fa/news/127871

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85% 

http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85

http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA% 

 

http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1 

 

استادان سید مرتضی (ر ه ):

 سید مرتضی به همراه برادرش شریف رضی( جامع نهج البلاغه)، فقه و اصول را نزد شیخ مفید. که به عنوان مهمترين و اولين استاد آنان مطرح است ، ودر کودکی لغت و مبادی را نزد شاعر ادیب، ابن نباته سعدی آموختند، واینکه سید مرتضی در شعر و ادب شاگرد ابوعبیدالله مرزبانی بود و در کتاب امالی روایات بسیاری را از او نقل می‌کند.(11) 

از دیگر اساتید و مشایخ او می‌توان به نام‌های زیر اشاره کرد(12) 

1. حسین بن علی بن بابویه، برادر شیخ صدوق.

2. سهل بن أحمد دیباجی.

3. أبوالحسن أحمد بن محمد بن عمران معروف به ابن جندی بغدادی.

4. أبوالحسن أو (أبوالحسین) علی بن محمد کاتب.

5. : ابومحمد هارون فرزند موسی تلعکبری،

6. أحمد بن محمد بن عمران کاتب

7. شیخ محمد صدوق، 

8. احمد بن علی بن سعیدکوفی، 

و بسیاری علمای اعلام دیگر

شاگردان سید مرتضی (ر ه ):

در باب تدریس مرحوم سیدمرتضی باید گفت ایشان علوم زیادی را تدریس می‏کرد. یکی از ویژگی‏های درس او این بود که بزرگان بسیاری در آن شرکت می‌کردند، حتی گاهی استاد عالی قدرش شیخ مفید نیز در درس او حضور می‏یافت.

او علوم متنوعی تدریس میکرده‌است و هر یک از شاگردان او شهریه معینی داشته‌اند، چنان که شیخ طوسی ماهی دوازده دینار اشرفی (طلای هژده نخود) و قاضی ابن‌البراج ماهی هشت دینار و دیگر دانش‌آموزان را فراخور حال خود شهریه می‌داده‌است

سید مرتضی در زمان حیاتش شهرت زیادی داشت و گفته‌اند مجالس درس پر رونقی داشته است و برخی از مشاهیر دوران مانند ابوالعلاء معری و ابو اسحاق صابی و عثمان بن جنی به مجالس درسش می‌رفتند.(13)  بنابر برخی روایات وی خانه‌ای بزرگ داشت که آن را مدرسه کرده بود وطلاب فقه، کلام، تفسیر، لغت، شعر و دیگر علوم مانند علم فلک و حساب در آن به تحصیل مشغول بودند.(14) .برخی از شاگردان سید مرتضی از این قرارند (15) 

1. شیخ الطائفة أبوجعفر محمد بن حسن طوسی.

2. أبویعلی سلار (سالار) بن عبدالعزیز دیلمی.

3. أبوالصلاح تقی الدین بن نجم حلبی.

4. قاضی أبوالقاسم عبدالعزیز بن براج.

5. أبوالفتح محمد بن علی کراجکی.

6. عمادالدین ذوالفقار محمد بن معبد حسنی.

7. أبوعبدالله جعفر بن محمد دوریستی.

8. أبوالحسن سلیمان بن حسن صهرشتی.

9. أبوالحسن محمد بن محمد بصروی.

10. أبوعبدالله بن تبان تبانی.

11. شیخ أحمد بن حسن نیسابوری.

12. أبوالحسین حاجب.

13. نجیب الدین أبومحمد حسن بن محمد موسوی.

14. قاضی عزالدین عبدالعزیز بن کامل طرابلسی.

15. قاضی أبوالقاسم علی بن محسن تنوخی.

16. مفید الثانی أبومحمد عبدالرحمن بن أحمد بن حسین.

17. فقیه تقی بن ابی طاهر هادی نقیب رازی.

18. محمد بن علی حلوانی.

19. سید أبویعلی محمد بن حمزة علوی.

20. فقیه أبوالفرج یعقوب بن إبراهیم بیهقی.

21. ابو الصمصام مروزی،

22. شیخ احمد خزاعی،

23. شیخ ابوالمعالی احمد بن قدامه،

24. و ابوزید فرزند کیابکی حسینی

 و بسیاری از علمای دیگر.

 

http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/biography

http://masajed.farhang.gov.ir/fa/news/127871

http://www.hawzah.net/fa/article/view/4597

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85

http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9% 

http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA

http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1

اندیشه و آثار

 

 

 

 

 

سید مرتضی از بزرگترین علمای شیعه امامی بود و در بسیاری از علوم عصر خویش چون کلام، فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، فلک و انواع علوم ادبی به نگارش آثاری دست زد.(16) (17) .مسئله محوری دراندیشه سید مرتضی پیروی او از مکتب عقل گرایی است که در جنبه‌های مختلف اندیشه کلامی و فقهی او تاثیر گذاشته و اندیشه‌های او را به افکار استادش شیخ مفید نزدیک کرده است.

عقل گرایی و اندیشه کلامی:

سید مرتضی متفکری عقل‌گرا بود. از دیدگاه سید مرتضی جستجوی عقلانی و استدلالی در مباحث مرتبط به خداشناسی واجب است چرا که شناخت خدا بدیهی نیست و در شناخت خدا نمی‌توان به شنیده‌ها و دلیل سمعی(روایات و متون دینی) استناد کرد چرا که حجیت متون دینی خود حاصل اعتقاد به وجود خداوند و شناخت اوست. به عقیده سید مرتضی اعتقاد به خداوند تنها بر مبنای تقلید و پذیرش سخن دیگری بدون هیچ حجت و استدلالی قابل قبول نیست(18) 

سید مرتضی بر حجیت عقل در عرصه عقاید و مباحث کلامی تأکید داشته و هر چیزی را که مخالف عقل باشد باطل می‌شمرد. از این رو وی در هنگام تعارض روایات با عقل٬ جانب عقل را می‌گرفت و معتقد بود همه روایات وارد شده در متون صحیح نیستند. برای نمونه او روایاتی که مستلزم قول به تشبیه و جبر و رویت خداوند و قدیم بودن صفات اوست و نیز روایاتی را که برخی خرافات مانند ملک بودن رعد و برق را تأیید می‌کنند٬ نمی‌پذیرفت و به تاویل آیاتی که با اصول عقلی ناسازگار به نظر می‌رسند می‌پرداخت.(19) 

سید مرتضی و معتزله:

 اندیشه‌های سید مرتضی از نظر رویکرد عقل‌گرایانه٬ به معتزله نزدیک بود٬ چنان که برخی از اهل سنت او را از معتزله به حساب آورده‌اند. در عصر زندگی سید مرتضی معتزله در بغداد که محل زندگی سید بود رواج زیادی داشت و سید مرتضی از این شرایط تاثیر پذیرفت(20)  با این حال او در مقام متفکری شیعی در برخی از مبانی فکری با معتزله مخالفت داشت و در کتاب الشافی به نقد اندیشه قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخت و در عقایدی مانندامامت٬ عصمت پیامبران٬ منزله بین منزلتین و اراده الهی با معتزله هم رای نبود.(21) 

در موضوعات کلامی نیز نقل و روایات دینی کاملا بی‌استفاده نیست و در کنار عقایدی که تنها از طریق عقل به دست می آید٬ برخی از باورهای کلامی هم از طریق نقل و هم از طریق عقل قابل دریافت است مانند امامت و در پاره‌ای از اندیشه‌های کلامی نیز نقل تنها دلیل است. برای نمونه از نظر سید مرتضی جاودانه بودن ثواب و عقاب از راه عقل اثبات پذیر نیست و مرجع این اعتقاد تنها نقل است.(22) 

آثار کلامی:آثار کلامی سید مرتضی از مهم‌ترین تألیفات اوست:

• الشافی فی الامامة که در نقد کتاب المغنی قاضی عبدالجبار در موضوع امامت

• تنزیه الانبیاء| کتابی است در جهت اثبات عصمت مطلقه پیامبران

• المخلص فی اصول الدین 

• الذخیره فی علم الکلام

• الموضح عن جهه اعجاز القرآن

• جمل العلم و العمل که دارای مباحث اعتقادی و فقهی است

• المقنع فی الغیبه درباره امام زمان و مسئله غیبت.

اندیشه فقهی

سید مرتضی در عرصه اندیشه فقهی نیز رویکردی عقل‌گرایانه داشت و به حجیت عقل در کشف احکام - در صورت نبود قراین نقلی- باور داشت. او همچنین یکی از پیشگامان روش اجتهادی در فقه شیعه است.(23) در استنباط احکام از ادله اصول لفظیه و عقلیه استفاده می‌کرد و به گفته او با استناد به اصول عقلی قابل دریافت بود٬ استناد به دلایل سمعی را لازم نمی‌دانست با این حال به جواز استفاده از نقل در حیطه فروع دین اعتقاد داشت و اثبات برخی از احکام و حتی عقاید را تنها از طریق نقل ممکن می‌دانست. برای نمونه به اعتقاد او امر به معروف و نهی از منکر وجوب شرعی دارد و نه عقلی.(24) 

عدم حجیت خبر واحد: سید مرتضی مانند استادش شیخ مفید حجیت خبر واحد را نمی‌پذیرفت. به عقیده او استناد به خبر واحد نه تنها در موضوعات اعتقادی(25) بلکه  در فقه نیز جایز نیست.(26)

 به نظر او عدالت راوی٬ در حجیت خبر واحد شرط است و یکی از شروط عدالت این است که راوی جزو فرقه‌های انحرافی شیعه نباشد در حالی که بسیاری از روایات فقهی را این گروه از راویان (از جمله راویان واقفی یا غالی) نقل کرده‌اند، از این رو شرایط اعتماد به خبر واحد برآورده نمی‌شود.(27) پژوهشگران معتقدند انکار حجیت خبر واحد سید مرتضی را به استناد بیش از اندازه به اجماع برای دریافت احکام فقهی واداشته است.(28) 

از آثار فقهی سید مرتضی کتاب الانتصار شامل احکامی است که اختصاص به شیعه دارد. این اثر از نخستین نمونه‌های کتب فقهی است که به مسایل مورد اختلاف شیعه و اهل سنت می‌پردازد. دیگر اثر مهم فقهی سید مرتضی کتاب الناصریات است. سید مرتضی این کتاب را در شرح فقه جد خود حسن اطروش نگاشته است. بخش دیگری از آرای فقهی سید مرتضی در رسالاتی که او در پاسخ به نامه‌ها و پرسش‌ها نگاشته پراکنده است(29) 

سید مرتضی تألیفاتی در علم اصول فقه نیز داشته که مهم‌ترین آن‌ها الذریعه الی اصول الشریعه است. این اثر٬ نخستین کتاب مفصل و جامع شیعیان در علم اصول است(30) سید مرتضی در این کتاب نظرات اهل سنت را بیان و درباره آن‌ها داوری کرده و نظر خود را طرح کرده است٬ از این رو این کتاب را سرآغاز شکل‌گیری علم اصول شیعه و استقلال آن از علم اصول اهل سنت به شمار آورده‌اند.(31) 

 

تفسیر قرآن

 

سید مرتضی رسالات و کتاب‌هایی در موضوع مرتبط با علوم قرآن دارد مانند کتابی که درباره اعجاز قران با عنوان الموضح عن وجه اعجاز القرآن نگاشته است. افزون بر آن مباحث متعددی در تفسیر قران کریم از سید مرتضی به صورت پراکنده در آثار گوناگون او به جای مانده است. افزون بر رسالات کوتاه سید مرتضی در تفسیر برخی آیات قرآن٬ بخش عمده‌ای از تفسیرهای او در کتاب الامالی جمع آوری شده است که در آن حدود ۱۴۰ آیه قرآن را شرح و تفسیر کرده است. او همچنین در کتاب تنزیه الانبیاء به تفسیر آیات قرآن درباب انبیای الهی می‌پردازد.(32) در سایر آثار سید مرتضی از جمله آثار کلامی او مانند الشافی نیز برخی آیات مورد بررسی قرار گرفته است.(33) 

سید مرتضی در تفسیر قرآن نیز روشی عقلگرایانه دارد و بر اساس اصول عقلی به تاویل آیاتی می‌‌پردازد که در ظاهر با اصول عقلانی تعارض دارند.(34) وی همچنین در تفسیر قرآن رویکردی کلامی دارد و بیشتر به تفسیر آیات اعتقادی پرداخته و تفسیر آیات در آثارش با هدف تقویت اندیشه‌های کلامی شیعه صورت می‌گیرد.(35) ویژگی دیگر تفسیر سید مرتضی٬ رویکرد ادبی و زبانشناختی او و رجوع به قالب‌های زبان و بیان عربی و نیز مباحث گسترده لغت شناسانه برای فهم معانی قرآنی است.(36) 

آثار ادبی

سید مرتضی ادیبی ممتاز و سرشناس بود(37) از سید مرتضی آثار ادبی متعددی به جای مانده است. از جمله شعرهای او در شش جلد است. او همچنین کتاب مشهوری با عنوان الدرر و الغرر شامل مباحث ادبی و واژه شناختی و نحوی داشته است.(38) افزون  بر آن سید مرتضی رسالاتی در نقد آثار ادبی پیش از خود نگاشته است.(39) 

کتابخانه او:

در کتابخانه سید مرتضی،هشتاد هزار جلد کتاب بوده است که اغلب آنها ازکتابهای مورد مطالعه یا تالیف او بوده است.

یکی از معاصرین او گوید:

«کتابهای سید را شماره کردم،به هشتاد هزار جلد رسید که اغلب آنها ازمحفوظات یا مصنفات او بوده است.»

ثعالبی مورخ نامی نیز در تایید این گفتار اضافه می نماید:«در بغداد پس از وفات سید مرتضی با اینکه قسمت عمده کتابهای او را به امراء و وزراء اهدا کرده بودند،بازباقیمانده آنها را به سی هزار دینار قیمت کردند(40) 

 

http://www.hawzah.net/fa/article/view/459.

 http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9

http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_ 

http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF

 

http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1%D

 

 

سید مرتضی علم الهدی (ره) در کلام بزرگان: 

                                 

علامه حلی این عالم گرانمایه درباره سیدمرتضی می‏گوید: 

"علم الهدی در علوم بسیاری یگانه بود‏. دانشمندان ما به وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند‏. در دانش‏ هایی مانند علم کلام و فقه و ادب، از قبیل شعر و لغت و جز این‏ها بر همگان مقدم بود‏... شیعه از زمان وی تا عصر ما که در سال ٦٩٣ قمری است، از کتاب‏های او استفاده کرده‏اند‏. او رکن طائفه شیعه و معلم آن‏هاست(41) 

علامه بحرالعلوم نیز می‏فرماید:

 "علی بن حسین ابوالقاسم مرتضی علم الهدی، ذوالمجدین و صاحب الفخرین و الریاستین، مروج دین جدش، سرور ثقلین در قرن چهارم، به روش پیشوایان برگزیده، او سرور علمای اسلام و پس از ائمه اطهار از همه کس برتر است. او دانش‏هایی گرد آورد که نصیب هیچ کس نشد و از فضایلی برخوردار گردید که او را از همه کس ممتاز گردانید‏. دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونی فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامی دانشمندان پیشین و پسین معترف می‏باشند‏."

ابو العلاء معری درباره وی باشعر می گوید :

 ابو العلاء معری در ضمن شعر عربی، در پاسخ افرادی که از سید مرتضی پرسیدند، گفته است: "ای کسی که آمده‏ای تا درباره سید مرتضی از من بپرسی، بدان که او از هر نقص و عیبی پیراسته است. اگر او را ببینی، خواهی فهمید که وجود همه مردم در مردی جمع، و روزگار در یک ساعت متمرکز گشته و جهان در یک خانه قرار گرفته است."او علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود.

شیخ عز الدین احمد بن مقبل گوید:

اگر کسی سوگند یاد کند که علم الهدی در علوم عربیه داناتر از خود عرب بوده،دروغ نگفته و گناهی نکرده است(42).

علم الهدی از دیدگاه دانشمندان اهل سنت:

شخصیت علم الهدی از دیدگاه دانشمندان اهل سنت هم پوشیده نمانده است،بلکه در اثر کثرت تالیفات و آثار مورد جلب نظر آنان نیز گردیده است.ابن خلکان،یکی از مورخین اهل سنت گوید:

فضائل وی بسیار و تالیفات او در دین و احکام مسلمین شاهد صادق هستند براینکه شاخه آن شجره بوده و از اهل آن خانواده جلیل می باشد

یکی از اساتید ادبیات مصر گوید:

من از کتاب «غرر و درر»سید مرتضی مسائلی را استفاده کردم که در هیچ یک ازکتابهای دیگر نحویان به دست نیاوردم(43) 

 ابن اثیر در کامل التواریخ،یافعی در مرآة الجنان،سیوطی در طبقات،خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ابن کثیر شامی و دیگران،همگی از سید مرتضی با بهترین عبارات یاد کرده اند و علم و فضیلت و دانش او را ستوده اند.»

 

http://www.hawzah.net/fa/article/view/4597

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1%D8

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%

http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8

 

http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1%D8

http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/biography2- 

http://masajed.farhang.gov.ir/fa/news/127871

 

وفات 

 

سید مرتضی سرانجام پس از عمری پربار و انجام کارهایی بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگی در 25 ربیع الاول 436 هجری قمری در شهر بغداد به جوار حق شتافت نجاشی در رجال خود می نویسد:«او درسال مزبور وفات یافت.فرزندش بر او نماز گزارد و در خانه اش دفن شد.من وابویعلی جعفری(داماد شیخ مفید)و سلار بن عبد العزیز او را غسل دادیم و سپس فرزندش سید محمد بر او نماز خواند و در خانه‏اش ‍ واقع در محله کرخ به خاک سپرده شد(44)  پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد 

درباره محل دفن سید مرتضی اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ بنابر گزارش‌هایی پیکر او را بعدا از بغداد به کربلامنتقل و در جوار جد بزرگوارش حضرت سید الشهدا در کنار قبر برادرش سید رضی در مقبره ابراهیم حجاب دفن گردید(45) (46)  افزون بر آن٬ در کاظمین نیز قبرهایی منسوب به سید رضی و سید مرتضی در نزدیکی آستان کاظمین(ع) وجود دارد. (47) 

 

 

http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/biography 

http://masajed.farhang.gov.ir/fa/news/127871

http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9

http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%

http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85

 

 

 

اقتباس از:

1) http://www.hawzah.net/fa/article/view/4597

2) https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_

3) http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/biography2-sye

4) http://masajed.farhang.gov.ir/fa/news/127871

5) http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85% 

6) http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85

7) http://14khorshid.ir/1392/09/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA% 

 

8) http://wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1 

 

 

ارجاعات:

(1) المحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، در: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق.، صص۱۱-۱۲

(2) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۸۲؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۱۹

(3) تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ج۲، ص۱۲۰-۱۲۱

(4) ریحانه الادب، ج 4، ص 183 تا 190، چاپ دوم، كتابفروشی خیام، تبریز، چاپ شفق.

(5) مجله مكتب اسلام، سال اول، شماره 4.

(6) روضات، ص 575. خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵

(7) خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶

(8) ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴

(9) ریحانة الادب، ج 4، ص 185.

(10) ریحانه الادب، ج 4، ص 185

(11) تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ج۲، صص۱۲۰-۱۲۱.

(12) المحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، فی: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق.، ص۲۴

(13) اسعدی، سید مرتضی، ۵۲-۵۳

(14) ا لمحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، فی: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق.، ص۲۲

(15) المحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، فی: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق، صص۴۷-۴۸.

(16) (17) الطوسی، الفهرست، ص۹۹.و نجاشی، رجال، ص۲۷۰

(18) اسعدی٬ سید مرتضی٬(ص)

(19) نیاسر٬ معارف و شاهرودی٬ عقل و نقل در دیدگاه سید مرتضی٬ ص۷۶ و ۸۱- ۸۲ ٬

(20) نیاسر٬ معارف و شاهرودی٬ عقل و نقل در دیدگاه سید مرتضی٬ ص۷۵

(21) اسعدی٬ سید مرتضی٬ ص۹۱-۹۴

(22) برنجکار و هاشمی٬ عقل گرایی در مدرسه امامیه بغداد و معتزله٬ ص۷۰-۷۱

(23) اسعدی٬ سید مرتضی٬ ص۵۰، ۹۰

(24) نیاسر٬ معارف و شاهرودی٬ عقل و نقل در دیدگاه سید مرتضی٬ ص۸۴-۸۷

(25) جبرئیلی٬ سیر تطور کلام شیعه٬ ص ۱۰۰

(26) جعفری٬ مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد٬ ص۲۲-23

(27)  ضمیری٬ دانشنامه اصولیان شیعه٬ ص۱۵۲

(28) ضمیری٬ دانشنامه اصولیان شیعه٬ ۱۵۲-۱۵۳

(29) نک: گرجی٬ تاریخ فقه و فقها٬ ص۱۶۵-۱۶۸

(30) ضمیری٬ دانشنامه اصولیان شیعه٬ ص۱۲۰

(31) گرجی٬ تاریخ فقه و فقها٬ ص۱۷۳

(32) قربانی زرین٬ مبانی ادبی-کلامی سید مرتضی در تفسیر قرآن کریم٬ ۱۹

(33) شکرانی٬ مقدمه‌ای بر مباحث تفسیری سید مرتضی٬ ص۵۱-۵۲

(34) شکرانی٬ مقدمه‌ای بر مباحث تفسیری سید مرتضی٬ ص۵۸

(35) شکرانی٬ مقدمه‌ای بر مباحث تفسیری سید مرتضی٬ ص۵۷ ٬ قربانی زرین٬ مبانی ادبی-کلامی سید مرتضی در قران کریم٬ ص۲۲

(36) قربانی زرین٬ مبانی ادبی-کلامی سید مرتضی در قران کریم٬ ص۲۰-۲۲

(37) ابن جوزی٬ المنتظم، ج۱۵، ص۲۹۴

(38) امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۲۱۳

(39) نک: محدثی٬ شخصیت ادبی سید مرتضی٬ ص۶۱-۶۳ 

(40) مجله مکتب اسلام،سال اول،شماره 4،مقاله نامبرده.

(41) ریحانة الادب،ج 4،ص 183 تا 190،چاپ دوم،کتابفروشی خیام،تبریز،چاپ شفق."

(42) مجله مکتب اسلام،سال اول،شماره 4

(43) ریحانة الادب،ج 4،ص 184.

(44) نجاشی، رجال، ص۲۷۱.

(45) (46) ریحانة الادب،ج 4،ص 190- رجال نجاشی،ص 261،کد معرفی 648.علاوه بر منابع فوق می توان به «ادب المرتضی »تالیف دکتر عبد الرزاق،و معجم المؤلفین،تالیف عمر رضاکحاله،ج 7 مراجعه نمود.و امین، اعیان الشیعه، ج۸، ۲۱۳

(47)  نک:بحرالعلوم و خامه یار٬ زیارتگاه‌های عراق٬ ج۱ ٬ ص۳۲۴-۳۲۵