سلار
تهیه و تنظیم: روح الدین مهدوی خواه
تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.
مقدمه :
مهر استوانهای یافت شده در یکی از گورستانهای بخش دیلمان که گورهای گبرها نام دارند مربوط به بیش از ۵۰۰۰ هزار سال قبل میباشد. این مهر در موزه لنینگراد نگهداری میگردد. این یکی از هزاران آثار یافت شده در بخش دیلمان است که اکثر آنها از طریق باندهای قاچاق عتیقه از کشور خارج شدهاند.
معنای دیلم
«دیل» به معنای میان و درون که همان دل باشد و «لم » به معنای بیشه و جنگل است . بنابراین کلمه دیلم به روی هم به معنی دل جنگل یا بیشه را دارد . (البته لم به معنای بوتهٔ تمشک نیز هست).
امروزه نام بخش کوچکی است که
با یکصد و سی و چهار آبادی، از توابع شهرستان عالم پرور لاهیجان در استان گیلان است(1) در زمان سلار دیلمی این منطقه تاریخی، دارای وسعت گسترده ای بوده است. به گفته مورخان همه استانهای شمالی کشور، مانند گیلان، مازندران (طبرستان) گرگان (استان گلستان) و برخی از مناطق دیگر مانند قومس (سمنان و دامغان)، مناطقی از ری، قزوین و آذربایجان در گذشته در قلمرو نفوذ و سیطره حکومت دیلمیان بوده است(2)
دیلمیان قبل از پذیرش اسلام، خطرناک ترین دشمنان اعراب مسلمان بودند. بنابر شواهد تاریخی، مردم دیلم پس از فتح ایران به دست مسلمانان و انقراض ساسانیان تصمیم داشتند به نحوی استقلال ایران را دوباره به دست آورند و در برانداختن خلفا نیز کوشش می کردند. آنان در راه هدف خود سرسختی عجیبی نشان می دادند و چون علویان، همواره در حال مبارزه با خلفای جور بنی امیه و بنی عباس بودند و دیلمیان از راه پناه دادن به علویان، می خواستند خلفا را براندازند و مظلومان را یاری دهند. و همین امر باعث تشرف آنان به دین اسلام شد. (3)
سرزمین دیلمان زادگاه دانشمندان اسلامی چون سلار دیلمی بودهاست واما هرگز از طریق جنگ اعراب نتوانستند بر این سرزمین غالب شوند. این علویان بودند که هنگامی که از جور عباسیان به آن مناطق پناه آوردند اسلام در قلب دیلمیان جای گرفت و بعدها سلسلههای زیاریان و بویهیان و کاکوان و مسافریان ( کنگریان ) از این سرزمین برخاستند و بویهیان ( آل بویه ) خلیفه عباسی را به زیر فرمان آوردند امابا اینکه قدرتمندترین سلسله ایرانی پس از اسلام بودند خلیفه راخلع نکردند و وی را نکشتند. با گریزی مجدد به دوره قبل از اسلام میتوان دید که تمدن دیلمان یار و همرزم و پشتیبان هخامنشیان و اشکانیان بودهاند. شاهد مثال این ادعا دلاوری وهرز دیلمی گماشته دربار ساسانی بر دیلم و پسرش در جنگ ایران با یمن میباشد. قدرت پرتاب تیر و مهارت این سردار بزرگ ایران باعث کشته شدن شاه حبشی یمن از فاصلهای خیلی دور شد و ایران در اوایل جنگ پیروز گردید.اینکه وهرز این تیری را که به پیشانی شاه یمن زد و وی را کشت به نوعی این خونخواهی به خاطر کشته شدن پسرش به دست دشمن بودهاست.
ولادت و زادگاه سلار دیلمی:
متاسفنه از تاریخ ولادت، زمان هجرت از زادگاه، مدت اقامت در حلب، مسافرتها، ازدواج و فرزندان این عالم بزرگوار، در هیچ کتابی سخن به میان نیامده است. ولی وجود پاره ای شواهد و مستندات، مانند مطالعه زندگی استادان، معاصران و شاگردان وی و این که او گاهی به نیابت از شیخ مفید(4)و سید مرتضی علم الهدی(5)بر کرسی تدریس می نشست و شاگردان برجسته آن بزرگواران را از دانش بیکران خویش بهره مند می ساخت، می توان حدس زد که در نیمه دوم قرن چهارم، کلبه ساده و با صفای عبدالعزیز دیلمی را با قدوم مبارکش، روشن و منور ساخته است، اما بدون تردید، زادگاه این فقیه والامقام دیلمان است
فقیه فرزانه و عالم گران قدر، ابویعلی حمزة بن عبدالعزیز، مشهور به )سلار دیلمی) از فقیهان و اندیشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمری است که هر چند در دانشهای رایج زمان خویش سرآمد و خبره بود، ولی مقام و منزلت او در فقه، تمام ابعاد و جوانب علمی اش را تحت الشعاع قرار داده است و وی را می توان به عنوان فقیهی بزرگ در دنیای علم، معرفت و آگاهی معرفی کرد.
در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش یعنی سید مرتضی علم الهدیجزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید میبینیم،جائی که میگوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسنالجعفری و سلار بن عبد العزیز همراه بود سلار هر چند، هم طبقه شیخ طوسی است،نه از شاگردان او،در عین حال محققحلی در مقدمه کتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبی به عنوان « اتباع الثلاثه » نام میبرد،یعنی او را از پیروان، میشمارد که علی الظاهر مقصود این است این سهنفر تابع و پیروان سه نفر دیگر، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسیبودهاند.
کنیه و لقب
ابویعلی، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی، معروف به سالار و سلار، یکی از فقهای نامدار تاریخ اسلام است که تذکره نویسان درباره کنیه و لقب او چنین نگاشته اند:
ابویعلی را کنیه او ذکر کرده اند و می گویند:
یعلی اسمی است منقول از فعل معلوم علا یعلوا علوا، مثل سما یسمو و گفته شده است علی یعلی مثل یرضی است. و علا به معنای برتری در شرف است.
نویسنده اعیان الشیعه و مولف ریاض العلما نوشته اند:
سلار اسمی است که در لغت فارسی و عربی اصلا وجود ندارد و مترجمین آن را به جای لفظ سالار استعمال کرده اند، ولی در رجال بحرالعلوم آمده است که سلار معرب سالار است. (6)
مترجمین، سالار را در فارسی به معنای رییس و امیر و در عربی به معنای شریف معنا می کنند.
ولادت او همانند دیگر معاریف و مفاخر مکتب اسلام درست روشن ومشخص نیست،ولی نام او حمزة بن عبد العزیز دیلمی طبرستانی،کنیهاش « ابو یعلی » ملقب به « سلار » ،فقیهی استبزرگوار و شیخی است جلیل القدر و عظیم الشان که ازمفاخر و اعیان فقهای امامیه میباشد.سلار معرب«سالار»میباشد که به معنای امیر و رئیس کل میباشد.ولادتش در مازندران صورت گرفته است.او به قصد تکمیل تحصیلات اسلامی خویش به مرکز حوزه علمیه آن روز که بغداد و اخیرا نجف بودهاست،مهاجرت کرده است.
http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%
http://siyahkal.com/root/?p=24948
http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952/
http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606
استادان سلار دیلمی :
مشایخ و اساتیدوی ده نفر بودند كه عبارتند از:
1و۲) (صدوقان (علی بن بابویه قمی و فرزندش صدوق.
3و۴) (شیخان (شیخ مفید و شیخ طوسی.
۵و۶) (سیدان (سید مرتضی علم الهدی و برادر ارجمندش، سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه.
7) ابن ابی عقیل.
8) ابوالصلاح حلبی.
9) ابن ادریس حلی.
1۰) ابویعلی، سلار حمزه بن عبد العزیز دیلمی.
از جمله شاگردان ايشان، مىتوان از افراد زير نام برد:
از شاگردان او«ابی جنی»ادیب و نحوی معروف است.گویند او به ملاقات سلار رسیده و بحثی از ادبیات را پیش او خوانده است و آن هنگامی بوده است که سلار در اثرضعف و پیری نمیتوانسته است زیاد صحبت کند.او شرح مطلب را روی تختهایمینوشت و او از روی تخته یاد میگرفت.
و از دیگر شاگردان او،فاضل نحوی است که در سال ۴۴۸ از دنیا رختبربستهاست.
وبقیه شاگردان :
1) شيخ ابوعلى طوسى.
2) منتجب الدين ابن بابويه.
3)حسن بن حسين بن بابويه.
4) ابوالكرم مبارك بن فاخر نحوى.
5) ابوالفتح عثمان بن جنى نحوى.
6) ابوالصلاح تقى الدين.
7) محمد بن على بن عثمان.
8) عبدالجبار بن عبدالله المقرى الرازى.
9) محمد بن عبدالرحمن بن احمد بن الحسين نيشابورى خزاعى.
10) عبدالله بن حسن بن حسين بن بابويه.
برخی از دانشمندان معاصر این فقیه و متکلم نامدار عبارتند از:
۱) شیخ طوسی )م ۴۶۰ ق) ظاهرا سلار، بعد از رحلت شیخ طوسی، به مقام مرجعی رسیده است.
2) سید مرتضی علم الهدی.
3) سید رضی.
4) شیخ مفید.
5) ابوالعباس نجاشی.
6) ابوالفتوح رازی.
7) شیخ جعفر دوریستی.
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%
http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606.
http://siyahkal.com/root/?p=24948
http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1
- http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952/
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
http://wikinoor.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1_
تالیفات او:
او تالیفات متعددی در زمینه فقه و اصول فقه و کلام دارد که چند نمونه از آنهاذکر میشود:
۱) المراسم العلویه فی الاحكام النبویه
۲ ) التقریب (التهذیب) در اصول فقه(7)
۳) التذكره فی حقیقه الجوهر و العرض(8).
4) الابواب و الفصول فی الفقه. (9)
۵) المسائل السلاریه. (10)
6) الرد علی ابی الحسن البصری فی نقض الشافی(11).
هنگامی که ابو حسن بصریکتابی در نقض الشافی سید مرتضی نوشت،سید مرتضی به سلار دستور داد که نقضآن را بنویسد،پس کتاب او«نقض نقض الشافی»شناخته شد و تفصیل آن به این ترتیبمیباشد:
قاضی عبد الجبار معتزلی کتابی در نقض مذهب شیعه تالیف نموده و نام آن را«المغنی الکافی»نهاد سید مرتضی کتاب الشافی فی نقض الکافی را در رد آن تالیفنمود و ابو الحسن بصری کتابی در نقض کتاب شافی سید مرتضی نوشت،سلار هم در رد نوشته ابو الحسن بصری،به امر سید مرتضی کتاب فوق را تالیف نمود.
۷) المراسم العلویه و الاحکام النبویه در فقه که با ده کتاب دیگر به نام جوامعالفقه در ایران به چاپ رسیده و اخیرا توسط حجت الاسلام والمسلمی استاد آقای حاج شیخ علی اصغر مروارید "دامت برکاته" تجدید چاپ شده است.
۸) المقنع فی المذهب در علم کلام(12)(13) (14) (15) (16)
در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش سید مرتضی علم الهدیجزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید میبینیم،جائی که میگوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسنالجعفری و سلار بن عبد العزیز همراه بود.».(17)
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1
http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952/
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%
http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606
http://siyahkal.com/root/?p=24948.
سلاّر دیلمی در مسند قضاوت:
بی شك، سید مرتضی را باید احیاگر علوم اسلامی در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصری كه مقارن با اوج قدرت دولت شیعی آل بویه بود، به خوبی بهره برداری نمود. سید مرتضی، شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصی نقاط كشور اسلامی، برای قضاوت گسیل می داشت. یكی از شخصیتهای برجسته شیعه كه از سوی سید مرتضی برای منصب قضا به مناطق حلب )از توابع سوریه( اعزام شد، سلار دیلمی بود. وی در این مناطق، زعامت دینی مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاکم شرع اسلامی، به حل و فصل نزاع ها و اختلافات دینی ـ اجتماعی پرداخت و به ارشاد و هدایت مردم، اقامه جماعت و رفع مشكلات و پاسخ گویی به مسائل دینی شیعیان نیز اشتغال داشت.
از زمان مسافرت وی به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقیقی در دست نیست، اما شواهد نشان می دهد كه وی سالیان متمادی در آن دیار حضور داشته است، به گونه ای كه برخی وی را از فقها ی حلب به شمار آورده اند(18)
سلار و نماز جمعه:
سلار در كتاب فقهی مراسم، درباره برگزاری نماز جمعه این گونه نوشته است:
صلاه الجمعه فرض مع حضور امام الاصل او من یقوم مقامه و اجتماع خمسه نفر فصاعدا احدهم الامام»؛
خواندن نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم ـ علیه السلام ـ یا كسی كه از طرف او منصوب می شود (نائب خاص)، واجب است و حداقل نفرات برای برگزاری و انعقاد نماز جمعه با امام یا نائبش، پنج نفر است (19) سلار مانند برخی فقها ی شیعی، نماز جمعه و نیز نماز عیدین )عید فطر و عید قربان( را در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ جایز نمی داند، زیرا آن را از مختصات امام معصوم ـ علیه السلام ـ می داند و در حقیقت به حرمت نماز جمعه و نماز عیدین در زمان غیبت امام ـ علیه السلام ـ فتوی داده است.
راز تحریم:
برخی از دانشمندان، این فقیه والامقام را جزء اولین عالمان شیعی میدانند كه به تحریم نماز جمعه فتوی داده است.
این فقیه هوشمند و زیرك، با درك موقعیت اجتماعی و سیاسی زمان خویش كه زعامت دینی شیعیان را بعد از شیخ طوسی به عهده داشت، اقدام به صدور شجاعانه فتوا ی تحریم نماز جمعه نموده است، زیرا سلار زمانی زعامت و رهبری مردم را به عهده گرفت كه حكومت آل بویه كه دولتمردانی شیعی بودند به سلجوقیان كه سنی مذهب بودند، انتقال یافته بود و فتنه و آشوب و جنگهای خونین مذهبی علیه شیعیان آرامش بغداد را به مخاطره انداخت و باعث فروپاشی حوزه علمیه بغداد شد و فقیهان و عالمان دین، دست به اقدامات اساسی زدند و حتی ناگزیر به هجرت از بغداد شدند. روشن است كه برگزاری نماز جمعه و خواندن خطبه در آن فضای سیاسی حاكم بر جامعه، چیزی جز فریب، خدعه، مدح و ستایش حاكمان جور نبود و اصولا حاكمان جور انتظار دارند كه از محافل عبادی ـ سیاسی نماز جمعه به نفع خویش بهره برداری كنند (20)و در راه رسیدن به این مقصود، از شیوه های مختلف زر، زور، نیرنگ و استخدام عالمان درباری و فریب خورده استفاده می كنند. تحریم نماز جمعه از سوی زعیم بزرگ شیعیان در حقیقت اعلان برائت از حاكمان جور و تنفر از اقدامات ظالمانه و ستم گرانه آنهاست. این اقدام سلار، حكایت گر تفكر عدم جدایی دین از سیاست است كه از سوی فقها ی بزرگوار شیعه در تمام اعصار در عمل به اثبات رسیده است.
پذیرش منصب قضاوت در دوره ای و تحریم نماز جمعه و عیدین در دوره ای دیگر، نشان می دهد كه وی فقیهی سیاستمدار و ژرف اندیش در عصر خویش به شمار می آمده است. بی شک، سید مرتضی را باید احیاگر علوم اسلامی در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصری که مقارن با اوج قدرت دولت شیعی آل بویه بود، به خوبی بهره برداری نمود. سید مرتضی، شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصی نقاط کشور اسلامی، برای قضاوت گسیل می داشت. یکی از شخصیتهای برجسته شیعه که از سوی سید مرتضی برای منصب قضا به مناطق حلب (از شهرهای مهم شام) اعزام شد، سلار دیلمی بود. از زمان مسافرت وی به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقیقی در دست نیست، اما شواهد نشان می دهد که وی سالیان متمادی در آن دیار حضور داشته است، به گونه ای که برخی وی را از فقهای حلب به شمار آورده اند.
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%
http://siyahkal.com/root/?p=24948.
http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1
http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952/
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
سخن بزرگان :
دانشمندان و زندگی نامه نویسان، هر یك درباره مقام علمی سلار مطالبی نوشته اند
سیوطی در طبقات النحویین النحاه سلار را از دانشوران علم نحو دانسته است.
علامه حلی در خلاصه نوشته است: سلار بن عبدالعزیز دیلمی از فقها ی مورد وثوق شیعه است كه در فقه و ادبیات، سرآمد و ممتاز بود.
پژوهش گر معاصر، آیه الله سید ابوالقاسم خویی ضمن تایید وثاقت سلار، وی را از بزرگان فقها ی شیعه دانسته و نوشته است :
سلار بن عبدالعزیز الدیلمی فقیه، جلیل، معظم، ثقه»؛ سلار بن عبدالعزیز دیلمی، فقیهی مورد اعتماد و بزرگوار و گران قدر است.
مرحوم مدرس می گوید:
«او یکی از اعاظم علمای متقدمین اثنی عشریه است که در علم و ادب مقدم بوده و فتاوی و اقوال او در کتب فقهیه مذکور می باشد.وی از شاگردان شیخ مفید و علم الهدی و از مشایخ روایتی شیخ ابو علی طوسی(پسر شیخ طوسی)است و گاهی به سمت نیابت از سید مرتضی در بغداد درس می گفته است و در اثر فقاهت و جلالت مراتب علمیه از طرف سید به منصب حکومت شرعیه و فصل خصومات و مرافعات دینیه در بلاد حلب منصوب شده است(21)
http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606
http://siyahkal.com/root/?p=24948
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%
وفات و مدفن:
در تاریخ وفات این فقیه فرزانه نیز اختلاف است، اما بنا به قول مشهور، رحلت سلار دیلمی در ششم رمضان سال ۴۶۳ قمری (22) درقریه خسروشاه (خسروشاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, به خسرو شهر تغییر یافته است. (تبریز اتفاق افتاده است و قبر شریف این رادمرد شیعی، در گورستان تاریخی جنوب خسروشهر که در کنار جاده تبریز –آذر شهر واقع شده،عده زیادی از اهل علم وعرفان به خاک سپرده شده اند. صاحب روضات الجنان می نویسد : " بابا محمدگازر ، شیخ محمد بزرگ ، شرف الدین.
، یعقوب رومی متوفی 912 هجری قمری و درویش جلال الدین اخی در این گورستان دفن شده اند".اخیراً به واسطه احترامی که مردم خسروشهر برای شیخ سالار قائلند ، چهار طاق یادبودی در گورستان عمومی خسروشهر برروی مقبره شیخ سالار ، برپاگردیده است. این كه این فقیه بزرگ، چرا و چگونه در این مكان رحلت كرده اند، به درستی معلوم نیست، ولی احتمالا سلار مانند بسیاری از فقیهان و عالمان، به دنبال آشوبها و جنگهای داخلی در آن سالهای آشفته و نابسامان آخر حیاتش، بغداد را ترك و در حال رجعت به زادگاهش بوده است كه مرغ روحش در دیار آذربایجان، به ملكوت اعلی پر كشیده است و پیكر پاكش توسط دوستان و ارادتمندان وی در قریه خسروشاه تبریز به خاك سپرده شده است. مراقد المعارف با تحقیق و تعلیقه محمد حسین حرزالدین درباره زیارت قبر سلار چنین می نویسد:
«در سال ۱۳۸۸ قمری جهت پژوهش پیرامون قبور عالمان به تبریز و اطراف آن سفر كردم، در ۲۲ جمادی الاولی بر مرقد شریف سلار حمزه بن عبدالعزیز دیلمی حاضر شدم.من میهمان عالم جلیل، سید محمد علی قاضی طباطبایی (شهید بزرگوار محراب) بودم. قبر او در منطقه شمالی «مقبره الشعراء» قرار داشت. بر حسن تصادف، در آن روز معماران مشغول تعویض سنگ قبر مزار سلار بودند. نوشته های سنگ قبلی خوانا نبود و ما دستور دادیم آن را تمیز كنند تا بتوانیم مطلب را بخوانیم. بر سنگ قبر وی، نوشته شده بود: «الله الباقی، كل من علیها فان، هذا قبر العالم العارف الشیخ سلار. فی تاریخ ذی الحجه سنه ثلاثه عشر و سبعمائه».
سال ۷۱۳ تاریخ نصب سنگ بر قبر سلار بوده است و نه تاریخ رحلت آن بزرگوار.
بر روی سنگ قبر جدیدی كه در سال ۱۳۸۸ هـ . ق. بر قبر شریف وی نصب شده چنین نوشته است:
«مرقد بزرگوار عالم عظیم الشان، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سلار، از اهالی دیلم گیلان و از اعاظم مجتهدین و دانشمندان شیعه است كه علمای رجال نویس شیعه به شرح زندگانی اش پرداخته، او را ستوده اند. از شاگردان جناب شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی بوده، به قول صحیح در تاریخ ماه صفر سال ۴۴۸ ه. ق. درگذشته و در قبرستان خسروشاه مدفون شده است. ۱۳۸۸ قمری (23) (24)
http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D
http://www.Siyahkal.com/home
http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
http://wikinoor.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8AF
http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952
http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606
http://siyahkal.com/root/?p=24948
http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D
اقتباس از:
1) http://fda.parsiblog.com/Posts/4/%D8%B3%D9%84%D
2) http://www.Siyahkal.com/home
3) http://zendeginame-shahidan.blogfa.com/post/1014
4) http://wikinoor.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8AF
5) http://nasirmahaleh.persianblog.ir/post/952
6) http://www.hawzah.net/fa/article/view/4606
7) http://siyahkal.com/root/?p=24948
8) http://wikifeqh.ir/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D
ارجاعات :
(1) رجال نجاشی،ص 270،کد معرفی 708- روضات الجنات،ج 2،ص 372.و نام ها و نامدارهای گیلان, جهانگیر سرتیپ پور, ص212.
(2) روضات الجنات،ج 2،ص373 , احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم, مقدسی, ص353, آل بویه, علی اصغر فقیهی, ص38, گیلان در گذرگاه زمان, ص482؛ نام ها و نامدارهای گیلان, ص213، حدود العالم من المغرب الی المشرق, ص143, مختصر البلدان, ص268, مسالک الممالک, ص168.
(3) هدیة الاحباب،محدث قمی،ص 150-و ولایات دارالمرز گیلان, ص25, فتوح البلدان, ص126, آل بویه, ص56ـ52.
(4) آشنایی با علوم اسلامی،ص 298.و قصص العلماء, میرزا محمد تنکابنی, با تحقیق و ویرایش محمد رضا حاج شریفی خوانساری, ص415.
(5) ریحانة الادب،ج3،ص 50.و روضات الجنات, خوانساری, ج2, ص371؛ اعیان الشیعه, ج7, ص171.
(6) مستدرک الوسائل،محدثنوری،ص496.و اعیان الشیعه, ج7, ص170, ریاض العلماء, ج2, ص440؛ رجال سید بحر العلوم, ج3, ص6.
(7) الذریعه،ج۱۰، ص۱۸۰. 9)همان. الذریعه, ج1, ص73, ج4, ص25و365, ج10, ص176و180.
(8) الذریعه،ج۱۰، ص۱۸۰. ۱۰
(9) الذریعه،ج۱۰، ص۱۸۰. ۱۱
(10) الذریعه،ج۱۰، ص۱۸۰۱۲
(11) الذریعه،ج۱۰،ص۱۷۹
(12) الذریعه, ج۱, ص۷۳
(13) الذریعه،ج۴, ص۲۵
(14) الذریعه،ج۴، ص۳۶۵
(15) الذریعه،ج۱۰،ص۱۷۶
(16) الذریعه،ج۱۰، ص۱۸۰
(17) الذریعه, ج۱۰, ص۱۷۹
(18) روضات الجنات, ج۲, ص۳۷۰
(19) المراسم, ص۶۳۵
(20) علمای شیعه از كلینی تا خمینی, ص۲۸
(21) ریحانة الادب،ج 3،ص 50
(22) الكنی و الالقاب, ج۲, ص ۲۳۸
(23) مراقد المعارف, ج۱, ص۳۵۹
(24) مشاهیر گیلان, ج۲, ص۲۶۶