نقش امام صادق (ع) در گسترش مذهب شیعه

نقش امام صادق (ع) در گسترش مذهب شیعه
تهیه و تنظیم: محمد هادی

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.

مقدمه
تأثیر امام در تبلور فقه جعفری و گسترش اسلام ناب امری مسلم در میان شیعیان است. می‌دانیم که شیعه تا زمان امام صادق(ع) حتی از احکام ابتدایی و ساده فقهی بهره‌مند نبود و بسیاری از شیعیان ناگزیر بودند، بخاطر عدم آشنایی با مسائل فقهی، به مکاتب فقهی به دیگران مراجعه کنند. و عدم دسترسی به علوم اهل بیت تا زمان امام صادق(ع) یکی از نقاط ضعف تشیع در تاریخ قبل از صادقین یا باقرین(علیهم السلام) است از زمان امام صادق(ع) است که شیعه با فقه و فقاهت، تکالیف و استنباط احکام شرعی آشنا می‌شود، و به تعبیر دیگر «تفقه» در دین پیدا می‌کند.
با این توضیح ‌باید توجه کرد که امام صادق(ع) در آشنا کردن جامعه آن روز با فقه چه نقش مؤثری داشتند. مسلماً در مکتب امام صادق(ع) در مدرسه و درس امام صادق(ع) هزاران فرهیخته و دانشمند و عالم اسلامی شرکت و رشد ‌کرده‌اند که آثار آن فراتر از تشیع می‌باشد، بعنوان مثال «جابربن حیان» در عصر امام صادق(ع) و پس از رحلت آن حضرت تعداد زیادی از رشته‌های علوم را به رشته تحریر در آورد که برخی از آنها را به امام صادق(ع) عرضه و منسوب کرده است. در رشته‌های تجربی، فیزیک و شیمی و امثال اینها کتابهای جابر زینت بخش کتابخانه‌های بزرگ دنیاست. لکن آنچه بیشتر از همه در مدرسه امام صادق(ع) اهمیت داشت، علمی بود که به تعبیر امام زین العابدین (ع)، از انسان درباره آن بازخواست می‌شود، یعنی علم به فرایض و احکام و مسائل فقهی.
http://thaqalain.ir/?p=55267

موقعیت سیاسی منحصر به فرد در زمان امام
«زمان امام صادق علیه‌السلام یک نهضت علمى و فکرى و فرهنگى عظیم و جنگ عقاید شروع شده بود که نه قبلش و نه بعدش همچون نهضت عظیمی وجود نداشت. به قول یکى از مورخین، مسلمانان در این وقت از میدان جنگ و لشکرکشى  متوجه فتح دروازه‌هاى علم و فرهنگ شدند. مردم تحت تأثیر تشویق‌های قرآن و پیامبر به علم‌آموزی و تعقل قرار گرفته بودند. نهضت‌های علمی و فکری بیش از نهضت‌های سیاسی وجود داشت. علوم اسلامى در حالت تدوین بود. دعوای امویان و عباسیان فرصتی طلایی را به وجود آورده بود. در میان مسلمانان یک شور و هیجان براى فهمیدن و تحقیق پیدا شده بود همه‌ی این‌ها ایجاب می‌کرد که شخصى مثل امام صادق علیه‌السلام این جبهه را رهبرى کند و بساط تعلیم و ارشاد خود را بگستراند.» 1
اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیلِ روی‌آوری امام صادق علیه‌السلام به این نهضت مبارزه‌ی علمی و جهاد علمی حضرت برای تشکیل حکومت اسلامی و سپس تمدن اسلامی است.
 این نکته را با مقدمه‌ای از رهبر انقلاب روشن‌تر می‌کنیم: «رجال روحانی و قضات و محدثان و مفسران به ابزاری در دست قدرتمندان یا اشتغالی برای عمر بی‌ثمر این تبه‌کاران و تبه‌روزان تبدیل شده بود.»2
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=27230

جنبش فرهنگي در دوران امامت امام صادق(ع)
عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد. امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند. ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است. امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد که به طور مفصل توضیح داده خواهد شد.
 همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.
بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.
http://sadeq.ommolketab.ir/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9%D9%84/

نهضت فرهنگی امام صادق
هماهانطور که گفته شد امام صادق (علیه‌السّلام) از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی استفاده و برنامه اصلاحی و نهضت فرهنگی خود را آغاز کرد. آن حضرت برای حسن انجام رسالت خود دو خط مشی کلی اتخاذ کرد.
۱. کناره‌گیری از مناقشات سیاسی و بهره‌گیری از پوشش تقیه؛
۲. دعوت به امامت و پاسداری از آن.
این مرحله از مبارزه امام (علیه‌السّلام) دو بعد داشت:
۱. بعد نفی امامت حکمرانان معاصر خود: امام (علیه‌السّلام) در این راستا به شیوه‌های گوناگون، موضع باطل و ضد اسلامی خلفا و کارگزاران آنان را گوشزد کرد و با بازداشتن پیروان خود از مساعدت ایشان و مراجعه به محاکم قضایی آنان، مشروعیت دستگاه خلافت را نفی می‌کرد.
۲. بعد اثبات امامت خود: پیشوای صادق (علیه‌السّلام) در این بعد، خود را جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیشوای امت و صاحب اصلی حکومت می‌دانست. این بعد از تلاش امام (علیه‌السّلام) متناسب با شرایط سیاسی جامعه و نیز موقعیت و نیاز مخاطبان به شیوه‌های مختلف، انجام می‌گرفت. گاهی در حضور خلفا و طاغوت‌های زمان، برخی اوقات در برابر توده مردم و زمانی در برابر افراد به طور خصوصی.
http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

سفرهای امام صادق(علیه السلام)
سفرهای اجباری و اختیاری امام به عراق و به شهرهای حیره، هاشمیه و کوفه و برخورد با اربابان دیگر مذاهب فقهی و کلامی نقش بسزایی در معرفی علوم اهل بیت علیهم السلام و گسترش آن در جامعه داشت.
در این شهرها گروههای مختلف برای فراگیری دانش نزد آن حضرت می‌آمدند و از دریای دانش او بهره می‌بردند. برخورد امام با گروه‌های مختلف مردم سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینی، علم و تقوی، سخاوت و جود و کرم و ... در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم از هر سو برای استفاده از دانش بیکران وی رو به سوی آن امام همام کنند.
فقه شیعه امامیه كه به فقه جعفری مشهور است منسوب به امام جعفر صادق(ع) است. زیرا قسمت عمده احكام فقه اسلامی طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هیچ یك از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است
http://fa.abna24.com/691327/print.html

سفرهای امام صادق (ع) در دوران خلافت سفاح
سفاح اولین خلیفه عباسی است که شهر حیره واقع در نزدیکی کوفه را پایتخت قرار داد. او چهار سال بیشتر حکومت نکرد. سفاح بیشتر دوران حکومتش را به پاکسازی مخالفان و جنگ های پراکنده با امویان پرداخت. او به شدّت از امام صادق (ع) بیم داشت. لذا در اواخر حکومت خود، آن حضرت را به حیره احضار کرد.
امام صادق (ع) هنگام ورود به کوفه با استقبال عظیم مردم مواجه شد.
سفر امام صادق (ع) به درازا کشید. آن حضرت در آغاز سفر در فضای آزادتری بودند؛ به گونه ای که ملاقات مسلمانان با آن حضرت اوضاع را کاملاً به ضرر حکومت نوپای عباسیان پایان بخشید. متأسفانه اطلاعاتی از این سفر به دست ما نرسیده است. منصور در مجلس سفاح از امام صادق (ع) پرسید: ای ابو عبدالله، چرا شیعیان به راحتی در بین مردم شناخته می شوند؟ امام فرمود: به خاطر حلاوت و شیرینی ایمانی که در سینه‌های آن ها است، آن را آشکار ساخته، زود شناخته می شوند.3
از ویژگی های این سفر این است که: امام صادق (ع) در دوره سفاح با این که خفقان کم تر بود، نیز در تقیه بسیار شدید قرار داشتند.
سفاح در اواخر حکومتش امام صادق (ع) را تحت نظر شدید قرار داد.
یکی از شیعیان به حیره آمده بود تا پاسخ سؤالی شرعی را از آن حضرت بپرسد، اما امام تحت نظر شدید بود. و او درمانده بود که از چه راهی نزد آن حضرت برود. ناگهان چشمش به خیار فروش پشمینه پوش افتاد. با مبلغی قابل توجه همه خیارها را خرید و لباسش را امانت گرفت و بدین ترتیب نزد امام صادق (ع) رفت. 4


سفرهای امام صادق (ع) در دوران خلافت منصور
منصور چند بار امام صادق (ع) را به کوفه و بغداد احضار کرد. اینک چندمورد از آن ها را ذکر می کنیم:
پس از شهادت محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله بن حسن (عبدالله محض)، مردی قریشی به بغداد رفت و به منصور گفت: جعفر بن محمد غلامش، معلی بن خنیس را برای جمع آوری اموال نزد شیعیانش فرستاده است، تا با آن ها به یاری محمد بن عبدالله (نفس زکیه) بشتابد. منصور از شدّت غضب، به حاکم مدینه دستور داد که به سرعت امام را به مرکز بفرستد و هیچ ملاحظه مقام یا نسب او را نکند. حاکم مدینه با تهدید امام را مجبور به سفر کرد. صفوان جمال می گوید: «امام مرا طلبیده، فرمود: وسایل سفر را آماده کن که فردا عازم می شویم و همان ساعت برخاست در حالی که همراهش بودم به مسجدالنبی (ص) رفت، چند رکعت نمازخواند و دست به دعا بلند کرد که: یا من لیس له ابتداء و انقضاء. . . ، و فردایش عازم عراق شدیم و. . . » 5
امام صادق (ع) درباره این سفر فرمود: پس از شهادت ابراهیم بن عبدالله بن حسن، تمام افراد بالغ از اهل بیت را مجبور به سفر به کوفه کردند. آن ها را یک ماه آن جا به گونه ای نگه داشتند که هر روز منتظر قتل خود بودند، تا این که روزی به آنها گفتند: دو نفر از شما به نمایندگی از بقیه به دیدن خلیفه بیاید، پس من و حسن بن زید رفتیم و. . . 6
   
http://islampedia.ir/fa/1392/03/%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9/

نهضت علمی امام صادق علیه السلام
از سال ۱۲۹ هجرى تا ۱۳۲ هجرى كه عباسیان روى كار آمدند؛ چون بنى‌ امیه رو به ضعف و سقوط مى‌ رفتند، فرصت این كه امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفى عباسیان نیز كه شعار طرفدارى از خاندان پاك پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را مى‌ دادند، به امام فشارى وارد نمى‌ آوردند.

از این رو، این دوران، براى امام دوران آرامش و آزادى بود و فرصت بسیار خوبى براى فعالیت‌ هاى علمى و فرهنگى به شمار مى‌ رفت، فرصتى كه براى هیچ یك از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیه‌السلام كه اندكى از این فرصت براى ایشان به وجود آمد و فعالیت علمى را شروع كرده بود. و هم چنین براى امام رضا علیه‌السلام فراهم نگشت. ولى امام صادق علیه‎السلام هم عمر طولانى (حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان براى ایشان مساعد بود. 7
امام با استفاده از این فرصت نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نمودند و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کردند.
حضرت در طول زندگی خود در مدينه زيست و تنها به قصد حج يا بنا به الزامات سياسی، سفرهايی کوتاه به مکه و عراق داشت. وی در مدينه که اصلی‌ترين مرکز نشر سنت نبوی در آن عصر بود، مجلس و عبارتی دانشگاه پررونقی داشت که جدا ساختن پيروان مذاهب و فرق مختلف در آن به سختی امکان‌پذير بود. گسترۀ دانش حضرت از يک سو، و سعۀ صدر وی در تعامل با مذاهب گوناگون از سوی ديگر موجب شده بود تا طيف وسيعی از عالمان به عنوان طالب دانش جعفری به گرد آن حضرت درآيند.شاگردانی از خواص اماميه گرفته تا طيفهای متنوع عامه، از متکلم و فقيه گرفته تا مقری و محدث بر گرد حضرت ديده می‌شدند و از اقصى نقاط ماوراء النهر تا مغرب در شمار شاگردان او حضور داشتند. شيخ مفيد اشاره دارد که بر اساس آنچه اصحاب حديث احصا کرده‌اند. 8
http://www.hadith.net/post/55192/%D9%86%D9%87%D8%B6%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/



امام صادق(ع) و پرورش شاگردان
بي شک عمده ترين نقش امام در گسترش علوم را مي توان پرورش شاگردان متخصص دانست که هر کدام از آنان با استدلال هاي نوين، خصم خود را به زانو در مي آوردند. در مکتب امام صادق(ع) و دانشگاه بزرگ جعفري شاگردان بسياري به کسب علم و فضيلت مي پرداختند که برخي از مورخان عدد آن ها را چهار هزار  نوشته اند.
دانشمنداني از اين دانشگاه در رشته هاي فقه، تفسير، تاريخ اديان، کلام و ساير علوم آن عصر برخاسته اند. تخصص در مکتب امام صادق(ع) رعايت مي شد؛ مثلا حمران به اعين در علم قرائت قرآن، ابان بن تغلب در علم عربيت، زراره در فقه، مومن طاق در کلام الهي، طيار در جبر و اختيار، هشام بن سالم در توحيد و هشام بن الحکم در امامت، تبحر و تخصص کامل يافته بودند و هرگاه شخصي در يکي از رشته هاي علوم آن زمان سوالي مطرح مي کرد، چه بسا امام پاسخ او را به يکي از شاگردان خود که در آن رشته مهارت داشت واگذار مي فرمود. به هر حال، در ميان اين شاگردان، هشام بن حکم سرآمد شاگردان مکتب جعفري بود. با اين که جوان بود امام(ع) او را بر ديگران مقدم مي داشت
 سخن از نقش امام صادق(ع) در علوم و تمدن اسلام بلکه جهان را نمي توان در چند صفحه بيان کرد. اما همين قدر که بدانيم حضرت چهار هزار شاگرد در رشته هاي گوناگون تربيت کرده و بسياري از ايشان در رشته هاي خود سرآمد روزگار بوده اند و در سرتاسر ممالک اسلامي و غير اسلامي پراکنده شدند؛ پي به نقش حياتي امام در علوم و تمدن جهان مي بريم.
نمونه‏اى از شاگردان امام صادق(ع):
در مكتب امام صادق(ع) شاگردان بسيارى پرورش يافتند كه علوم و معارف اسلامى را در زمينه‏هاى مختلف فرا گرفته
جاحظ در مورد امام صادق(ع) گويد: «امام صادق(ع)چشمه‏هاى دانش و حكمت‏را در روى زمين شكافت و براى مردم درهايى از دانش گشود كه پيش از اومعهود نبود و جهان از دانش وى سرشار گرديد.» 9
چنانكه قبلا گفتيم، تربيت يافتگان دانشگاه جعفرى بالغ بر چهار هزار نفر بودند و در اينجا مناسب بود كه حداقل تعدادى از اين شخصيتها را معرفى مى‏كرديم، ولى به خاطر رعايت اختصار، فقط به معرفى چند تن از آنها به عنوان نمونه مى‏پردازيم:
1 – هشام بن حكم(ره):
هشام(ره) دانشمند برجسته، متكلمى بزرگ، داراى بيانى شيرين و رسا، و در فن مناظره فوق العاده زير دست بود. او از بزرگترين شاگردان مكتب امام صادق و امام كاظم(ع) به شمار مى‏رفت.
نامبرده در آن عصر از هر سو مورد فشار سياسى و تبليغاتى از ناحيه قدرتها و فرقه‏هاى گوناگون قرار داشتند، خدمات ارزنده‏اى به جهان تشيع كرد و بويژه از اصل «امامت» كه از اركان اساسى اعتقاد شيعه است، بشايستگى دفاع كرد و مفهوم سازنده آن را در رهبرى جامعه، بخوبى تشريح نمود.
البته پايه‏هاى عقيدتى و شخصيت بارز علمى هشام در مكتب امام صادق(ع) استوار گرديد و در اين دانشگاه بود كه اساس تكامل فكرى و اسلامى او نقشبندى شد، اما از سال 148 به بعد، يعنى پس از شهادت امام صادق(ع) شخصيت والاى او در پرتو رهنمودهاى امام كاظم(ع) تكامل يافت و به اوج ترقى و شكوفايى رسيد.
2- عبد الله بن ابى يعفور(ره):
«عبد الله ابن ابى يعفور» از ياران ويژه‏ى امام صادق(ع) بود،در مراتب معرفت و شناخت مقام امامت چنان پيشرفته بود كه در برابر امام جز اطاعت و پيروى،از او چيزى ديده نمى‏شد، يكبار به امام صادق(ع) عرض كرد:اگر شما انارى را دو نيم كنى و بگويى اين نيمه حرام و آن نيم ديگر حلال‏است،گواهى مى‏دهم آنچه را حلال دانسته‏يى حلال و آنچه را حرام شمرده‏يى حرام است.امام دو بار فرمود:خدا تو را رحمت كند. 10(الف)
«ابن ابى يعفور» در زمان امام صادق(ع) از دنيا رفت، امام در نامه‏اى به‏ «مفضل بن عمر» نوشت:
«اى مفضل! ترا سفارش مى‏كنم به آنچه‏ «عبد الله بن ابى يعفور»را، كه درودهاى خدا بر او باد، سفارش كردم، و او كه‏درودهاى خدا بر او باد از دنيا رفت در حاليكه به پيمان خويش با خدا و پيامبر و امام زمانش وفا كرد، وى از دنيا رفت،درودهاى خدا بر روان او، در حاليكه آمرزيده و مشمول رحمت الهى بود.در زمان ما كسى مطيع‏تر از او در برابر خدا و پيامبر و امامش نبود، پيوسته چنين بود تا خدا به رحمت‏خود او را قبض روح كرد و به بهشت منتقل ساخت…»10(ب)
3- مفضل بن عمر جعفى(ره):
مفضل از بزرگان ياران امام صادق و از خواص او و يكى از فقهاى بزرگ موثق است11  او از نزديكان امام محسوب مى‏شد و متصدى برخى از امور آن حضرت بود. 12
گروهى از شيعيان به مدينه آمدند و از امام صادق(ع) تقاضا كردند شخصى را به ايشان معرفى كه به هنگام نياز در امور دينى و احكام شرعى به او مراجعه كنند، امام فرمود: «هر كس سؤالى داشت نزد من بيايد و از خودم بپرسد و برود».
آنان اصرار كردند كه حتما شخصى را نيز تعيين فرمايد، فرمود: «مفضل را برايتان تعيين كردم، آنچه بگويد بپذيريد،زيرا او جز حق نمى‏گويد…»13
امام صادق(ع) در چند جلسه درسهاى ويژه‏يى درتوحيد براى مفضل فرمودند كه مجموع آن به صورت كتاب توحيد مفضل، مشهور است و قبلا آنرا معرفى و فرازهايى از آن را ذكر كرديم،اين درسها شاهدى است‏بر عنايت مخصوص امام نسبت‏به مفضل و علو مرتبت و مقام او نزد آن حضرت. مفضل نزد امام صادق(ع) چنان محبوب بود كه يكبار امام به او فرمود: «به خدا سوگند ترا دوست دارم و كسى را كه ترا دوست دارد نيز دوست مى‏دارم…»14
امام كاظم(ع) در مورد مفضل مى‏فرمود:مفضل همدم و موجب راحتى من است.15  و هنگامى كه مفضل از دنيا رفت فرمود: خدا او را رحمت كند، او پدرى بود بعد از پدر، هم اكنون او راحت و آسوده شد.16
http://www.adeli-af.com/artical/37.html

عصر برخورد اندیشه ها، آراء و عقاید علمی
در این زمان، نشاط علمی فوق العاده ای در جامعه اسلامی پیدا شد. محیط صددرصد مذهبی، ورود نژادهای مختلف به دین اسلام با سابقه علمی و فکری و احساس اخوت و برادری در میان این گروه های مسلمان، سه عامل مهم برای ایجاد شور و نشاط علمی بودند. ذکر اسامی چهار هزار شاگرد برای امام صادق (علیه السلام)، در تاریخ مؤیّد همین مطلب است. امام (علیه السلام) با تشکیل دانشگاه و حوزه علمیه و تربیت شاگردانی ارزشمند در برابر سیل هجوم عقاید انحرافی ایستاد تا از اسلام واقعی دفاع کند.
از فعالیت های علمی امام صادق (علیه السلام) انجام مناظرات علمی بود که یا شخصا انجام می داد و یا به شاگردان خویش محول می کرد.


http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/6072/64127/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-(%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)
مناظرات امام صادق علیه السّلام
یکی از برترین وسائل تبلیغی هر گروهی در زمان امام صادق علیه السّلام، تشکیل محافل علمی و مناظره میان جمعی از هواداران یک فکر خاص و دانشمندان یک مکتب بود تا سرانجام فردی که از پاسخ دادن به سؤال طرف مقابل عاجز می شود، در برابر گروهی از مردم به عجز استدلال خود اعتراف نموده و تسلیم طرف مقابل شود. این مناظرات ترکیبی از بحث های تفسیری، روایی، کلامی، و فلسفی بود که به شیوه برهان و جدل منطقی برگزار می شد.
امام صادق ضمن انجام مناظرات فراوان با منحرفان فکری و اعتقادی، اعم از مادیین و زنادقه، خوارج یا علمای معتزله و دیگر علمای اهل سنت، از شرایط زمان و مکان برگزاری این محافل برای تبلیغ رسالت الهی خویش سود می جستند. بسیاری از مناظرات خویش را در موسم حج و در مسجد الحرام، چند روز قبل از شروع مراسم رسمی حج تشکیل می دادند که این خود یکی از ظرافتهای این رسالت مهم الهی است که مبلّغ باید از زمان و مکان، بهترین استفاده را بنماید.
موسم حج، زمان جمع شدن دانشمندان فرق مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی در مکّه بود و با یک مناظره که به شکست خصم منجر می شد، هزاران بیننده تحت تأثیر قرار می گرفت. از سوی دیگر در زمان برگزاری مراسم حج، امام و یاران ایشان از امنیت خاص زمان برگزاری مراسم و منطقه حرم برخوردار بودند که این امر به گستردگی کار ایشان کمک می کرد.
امام صادق علیه السّلام در این راستا شاگردان و مبلغانی را تربیت کرده بود که گاهی مناظره را به آنها واگذار می نمود و خود به نظاره می پرداخت و یا آنکه آنها بدون حضور امام به مناظره با مخالفان می پرداختند.
از جمله این گونه مناظرات، مناظره امام صادق با دانشمند شامی بود که در این مناظره امام صادق آن دانشمند شامی را با چند تن از شاگردان خویش به بحث دعوت نمود و در هر مرحله از مذاکره مرد شامی با یکی از شاگردان امام که در این جلسه علمی حضور داشتند، بحث می کرد.
شاگردان امام در این بحث حمران بن اعین، قیس الماصر، هشام بن سالم، محمد بن نعمان الاحول، و هشام بن حکم بودند. در پایان این مناظره، دانشمند شامی که در ابتدا فقط کتاب و سنت رسول خدا را حجت می دانست، به حقانیت ائمه اطهار علیهم السّلام، ضرورت وجود امام، و امامت حضرت صادق ایمان آورد.17   
http://www.ghadeer.org/Book/322/49304

مناظرات با گروههای فکری مختلف
امام صادق (علیه السلام ) با تمام جریانهای فکری و عقیدتی آن روز برخورد کرده و موضوع اسلام و تشیع را در برابر آنها روشن ساخته و برتری بینش اسلام تشیعی را ثابت کرده است .
مناظرات امام صادق (علیه السلام) با اربابان دانشهای گوناگون چون پزشکان ، فقیهان ، منجمان ، متکلمان ، صوفیان و... بویژه مناظرات وی با ابوحنیفه مشهور و در منابع شیعه و سنی ثبت است .
http://qom.whc.ir/article/19923/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9

http://ahlolbait.com/article/1189/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B4-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

مناظرات با غالیان
امام صادق عليه السّلام همانند پدرشان، بشدّت در برابر انحراف غلو ايستادگى كردند. بايد گفت در طى سالها تلاش، از زمان امام على عليه السّلام تا امام باقر عليه السّلام محبوبيتى براى اهل بيت عليهم السّلام پديد آمد و نفوذ تشيع در عراق و برخى از نقاط ديگر، تعميق يافته بود. اينك غاليان مى‌ كوشيدند تا با رخنه در درون شيعه، آن را از داخل متلاشى كرده و چهره خارجى آن را خراب كنند.18
جريان غالى از جهاتى براى تشيع خطرناك بود، زيرا نه تنها از درون سبب ايجاد آشفتگى در عقايد شيعه شده و آن را منزوى مى ‌كرد، بلكه شيعه را در نظر ديگران انسانهاى بى ‌قيد و بند نسبت به فروعات دينى نشان داده و بدبينى همگانى را نسبت به شيعيان به وجود مى‌ آورد.
از جمله اقدامات امام، دور كردن شيعيان اصيل از غاليان منحرف بود. بديهى است وجود ارتباط ميان شيعه و غاليان با جاذبه‌هاى احتمالى موجود در غلات، مى‌توانست كسانى از شيعيان را به سوى غلو بكشاند، به ويژه كه غاليان به دروغ خود را مرتبط با امامان عليهم السّلام معرفى كرده و در برابر تكذيب امامان، اظهار مى‌كردند كه اين تكذيب صرفا از روى تقيه است. اين امر در فريب شيعيان ساده‌دل مؤثر بود.
در روايتى مسند از قول امام صادق عليه السّلام آمده كه حضرت با اشاره به اصحاب ابو الخطاب و ديگر غاليان، به «مفضّل» فرمودند: يا مفضّل! لا تقاعدوهم و لا تؤاكلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم 19
اى مفضل! با غلات نشست و برخاست نكنيد، با آنان هم غذا نباشيد و همراهشان چيزى ننوشيد و با آنان مصافحه نكنيد.
در روايتى ديگر امام بار ديگر همين مسأله را تأكيد كرده فرمود: و أما أبو الخطاب محمد أبى زينب الأجدع، ملعون و أصحابه ملعونون، فلا تجالس أهل مقالتهم فإنى منهم برئ و آبائى عليهم السّلام منهم براء 20
ابو الخطاب و اصحابش ملعونند، با معتقدين به مرام او همنشين نشويد، من و پدرانم از او بيزاريم.
امام به ويژه نسبت به جوانان شيعه حساسيت زيادترى داشته و مى‌فرمودند: احذروا على شبابكم الغلاة لا يفسدوهم، الغلاة شرّ خلق الله، يصغّرون عظمة الله و يدعون الربوبيّة لعباد الله21 
 درباره جوانان خويش از اين كه غلاة آنان را فاسد كنند بترسيد. غلاة بدترين دشمنان خدا هستند، عظمت خدا را كوچك كرده و براى بندگان خداوند ادعاى ربوبيت مى ‌كنند.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

اقتباس
http://fa.abna24.com (1
http://islampedia.ir (2 
http://www.hadith.net (3
http://www.adeli-af.com (4
http://www.hawzah.net (5
http://www.ghadeer.org (6
http://ahlolbait.com (7
http://qom.whc.ir (8  
http://wiki.ahlolbait.com (9
http://thaqalain.ir (10
http://farsi.khamenei.ir (11
http://sadeq.ommolketab.ir (12
http://www.wikifeqh.ir (13

ارجاعات
1- مجموعه‌‌ آثار استاد شهید مطهرى، ج ‌۱۸، ص ۴۷
2- خامنه‌ای، سید علی، ۱۳۸۶، ‌ پیشوای صادق، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۵۰
3- بحارالانوار، ج ‏۴۷، ص‏۱۶۶٫
4- بحارالانوار، ج ‏۴۷ ص ۱۷۱٫
5- کافی، ج ‏۶، ص ۴۴۵ و ۴۴۶٫
6- اصفهانی، علی بن حسن، مقاتل الطالبیین، ص ۲۳۲٫
7- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام، ص ۱۵۷-۱۵۸.
8-  الارشاد، ۲/۱۷۹.
9- رسايل جاحظ از سند وبى ص 106.
10(الف)- رجال كشى ص 249- معجم رجال الحديث ج 1 ص 103
10(ب)- رجال كشى ص 249 با تلخيص.
11- جامع الرواة ج 2 ص 258
12- همان
13- رجال كشى ص 327
14- بحار ج 47 ص 395- اختصاص شيخ مفيد ص 216
15-  تحفة الاحباب ص 376
16- همان
17- مناقب، ج 4، ص 244؛ الارشاد، ص 539.
18- به طورى كه از يكى از خوارج، شيعه را متهم كرده بود كه آنها گمان كرده‌اند به جهت دوستى اهل بيت مستغنى از انجام اعمال صالح بوده و از عذاب، به خاطر اعمال بدشان، نجات مى‌يابند نك: الاغانى، ج 20، ص 107. به نقل از العقيدة و الشريعة فى الاسلام، ص 203
19- رجال كشى، حديث 525؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 315
20- الغيبه ص 177؛ مستدرك الوسائل ج 12 ص 315
21- الامالى، شيخ طوسى، ج 2، ص 264