آیا در نهج البلاغه نشانی از وجود نص بر امامت علی (ع) و فرزندان او هست؟

پاسخ: 
اولاً: باید توجه نمود که شریف رضی گردآورنده سخنان و نامه های امام، همه سخنان ایشان را در موارد گوناگون، جمع نکرده و بیشترین توجه او، به سخنان فصیح و بلیغ آن حضرت بوده است، لذا مجموعه سخنان امام را «نهج البلاغه» نامیده است. بنابراین اگر در این کتاب نشانی از وجود نصب بر امامت امام و فرزندان او نباشد، دلیل بر نبود نصب و دلیل از رسول خدا (ص) نیست.
ثانیا: در نهج البلاغه کرارا مسئله وصایت و امامت حضرت و اهل بیت او مطرح شده و ما از میان سخنان فراوان آن حضرت به اندکی بسنده می کنیم.


منزلت اهل بیت
امام در خطبه دوم نهج البلاغه، منزلت اهل بیت علیهم السلام را چنین معرفی می کند:
«هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ..... لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يلحق التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ»
« اهل بیت رسول جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او، صندوق علم او، مرجع حکم او، گنجینه های کتاب های او، و کوه های دین او می باشند. به وسیله آنها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت..... احدی از امت با آل محمد قابل قیاس نیست. کسانی را که از نعمت آنها متنعمند با خود آنها نتوان هم ترازو کرد، آنان رکن دین و پایه یقینند، تند روان باید به آنان (که میانه روند) برگردند و کند روان باید سعی کنند به آنان برسند، شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و وصیت پیامبر درباره آنها است و آنان کمالات نبوی را به ارث برده اند، این هنگام است زمانی که حق به اهلش بازگشته به جای اصلی خود منتقل گشته است».
چه نصی روشن تر از این که می فرماید:
«و فیهم الوصیه و الوراثه» 
«وصیت رسول خدا و وراثت او در میان آنها است».
و نیز می فرماید:
«أَيْنَ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ دُونَنا؟ كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنا، أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُمْ، وَ أَعْطانا وَ حَرَمَهُمْ، وَ أَدْخَلَنا وَ أَخْرَجَهُمْ، بِنا يُسْتَعْطَى الْهُدى، وَ يُسْتَجْلَى الْعَمى، إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِى هذَا الْبَطْنِ مِنْ هاشِمٍ: لا تَصْلُحُ عَلى سِواهُمْ، وَ لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ مِنْ غَيْرِهِم»
«کجایند کسانی که به دروغ و از روی حسد-گمان می کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده و آنها را خارج؟ تنها به وسیله ما هدایت حاصل می شود و کوری و نادانی برطرف می گردد، امامان از قریش اند اما نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنی هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسی غیر از آنان چنین شایستگی را ندارد».
سخنان حضرت درباره حقانیت خود بیش از آن است که در اینجا به آن اشاره شود، کافی است به یاد آوریم که آن حضرت در اوائل خلافت ظاهری خود در خطبه ای چنین فرمود:
«فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ) حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا»
«به خدا سوگند از روزی که خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است»
منبع: راهنمای حقیقت، آیت الله سبحانی، ص 340-338، نشر مشعر، 1387 ه.ش
تهیه شده در معاونت پژوهش (واحد علمی سایت)