نبوت عامه

نبوت عامه

تهیه و تنظیم: محمد صادق کربلایی

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.

چکیده

این مقاله درصدد بیان بحث کلی نبوت است و پس از مفهوم شناسی دلائل ضرورت نبوت مطرح شده وهمچنین در بحث ویزگی های انبیا مواردی مثل وحی و معجزه و عصمت ذکر شده و در آخر فلسفه ختم نبوت در چهار دلیل و رابطه خاتمیت و امامت ذکر شده و هدف مقاله بیان مباحث مذکور در حوزه اصل نبوت است

کلیدواژه

نوبت، پیامبری، انبیا، وحی، خاتمیت، بعثت

مقدمه

نبوت عامه یعنی

مسائل کلی نبوت و نه نبوت پیامبر خاصی می باشد که چون مقدمه بحث و اثبات حقانیت پیغمبر خاصی می باشد تبیین این مطلب را ضروری دانسته و هدف از تدوین این مقاله پس از مفهوم شناسی، بیان دلائل ضرورت و ویژگی های انبیا و اهداف بعثت و فلسفه ختم نبوت است

بحث مذکور در تمامی کتب و مقالاتی که در مورد موضوع نبوت از اصول دین بحث می شود بیان شده است و این مقاله در مورد وحی، عصمت، معجزه از ویژگی ها و هشت مورد از اهداف بعثت پیامبر بحث می کند و پس از بیان دلائل ختم نبوت رابطه خاتمیت و امامت بیان می شود

مفهوم شناسی

براى معرفی نبوت عامه باید ذکر شود که به بحثهايى كه به طور كلى درباره وحى و نبوت است نبوت عامه گفته می شود يعنى قطع نظر از نبوت يك پيغمبر بالخصوص , اصلا مسأله پيغمبرى , مسأله نزول وحى , مسأله اينكه هر پيغمبرى بايد معجزه اى داشته باشد مورد بحث قرار مى گيرد , اينها را مى گويند نبوت عامه , يعنى مسائلى كه درباره نبوت به طور كلى بحث مى كنند .

http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/78059/1

 

دلائل ضرورت نبوت

ضرورت نبوت و بعثت پیامبران، در قرآن کریم، روایات معصومان و متون کلامی مورد تاکید قرار گرفته و دلایلی برای آن ذکر شده است؛ از جمله اتمام حجت بر انسان‌ها، نیازمندی ذاتی انسان، و نیازمندی انسان به اجتماع (1)

در قرآن کریم، ضرورت نبوت با تکیه بر نیاز بشر بیان شده است؛ از جمله نیاز به عدالت، تزکیه و تعلیم. (2)  در توضیح این موارد گفته شده است که انسان به تنهایی و بدون رهبری پیامبران نمی‌تواند عدالت  را در جامعه برپا کند؛ چرا که تحقق عدالت در همه شئون زندگی، نیازمند این است که پیامبران مصادیق مختلف عدالت را روشن کنند، قانون مبتنی بر عدالت بتواند حقوق همه افراد را در تمام زمینه‌ها رعایت کند و همچنین اجرای عدالت نیازمند یک مجری عادل و دادگر است که هرگز تحت تاثیر تمایلات نفسانی و خواسته‌های شخصی نباشد . (3) اجرای این موارد، از آنجا که تنها با اتکا به نبوت و انبیا ممکن دانسته شده، به عنوان دلایل تبیین ضرورت نبوت بیان شده است. همین مقدمات برای موارد دیگری مانند تعلیم و تربیت بشر هم بیان شده است. (4)

در روایات، ضرورت نبوت به شیوه‌های گوناگونی بیان شده است؛ امام صادق (ع) در پاسخ به پرسشی، به عدم امکان رابطه مستقیم بندگان با خدا تکیه کرده و ضرورت نبوت را تبیین کرده و انبیا را سفیرانی دانسته که باید در میان مردم باشند تا اوامر و نواهی الهی را به آنها برسانند. (5) (6) در روایتی دیگر، امام علی (ع)، تایید و تقویت عقل و احیای فطرت و جلوگیری از غفلت و همچنین یادآوری نعمت‌های خداوند را دلیل بعثت انبیا دانسته است. (7) (8) 

در عرفان، فلسفه، و کلام اسلامی: ضرورت نبوت در فلسفه اسلامی، با نگاهی زمینی و این‌جهانی تبیین شده و نبوت به این دلیل ضروری تلقی می‌شود که انسان موجودی مدنی و اجتماعی است. و بنابراین نبوت و بعثت انبیا، لازمه زندگی اجتماعی دانسته شده است.(9) در کلام اسلامی، ضرورت نبوت با اتکا به دلایلی از جمله قاعده لطف تبیین شده است؛ بر این اساس، از آنجا که برای خداوند ضروری است که مکلف را به اطاعت از خود نزدیک و از گناهان دور سازد، بر خداوند واجب است که پیامبران را مبعوث سازد. (10) در عرفان اسلامی، ضرورت نبوت با تکیه بر نگاهی آسمانی تبیین می‌شود که بر اساس  آن، وجود انسان کامل در میان انسان‌ها ضروری است، پس نبوت ضروری است. به بیانی دیگر، عارفان مسلمان، نبی را مظهری تام برای اسم اعظم الهی دانسته و از همین رو حضور او در میان مردم را ضروری تلقی کرده‌اند.  (11)

http://fa.wikishia.net/view/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA

ویژگی های انبیا

1- وحی

استاد مطهری بر آن است که وحی نبوت آن گونه که از آیات قرآن و روایات به دست می آید چهار ویژگی و نشانه دارد 

1- درونی بودن: یعنی پیامبران حقایقی را که دریافت می کردند با باطن وجود خود دریافت می کردند، و حواس بیرونی در آن نقشی نداشته است. گواه بر این مطلب آن است که در روایات آمده است که در اکثر موارد وحی حالتی غش مانند و خواب گونه عارض پیامبر می شد که چشم و گوش او مانند انسان خوابیده بود که نمی شنید و نمی دید. و در قرآن کریم نیز آمده است نزل به الروح الامین علی قلبک (12)

2- معلم داشتن: ویژگی پیشین مربوط به بعد قابلی وحی بود و این ویژگی مربوط به بعد فاعلی وحی است. در وحی به پیامبران، پیامبر با موجودی بیرون از وجود خود ارتباط برقرار می کند و حقایقی را از او دریافت می کند. و هرگز آنچه او به عنوان وحی می یابد از درون او نمی جوشد.

3- آگاهی از منشأ بیرونی وحی: پیامبران علاوه بر این که حقایق وحیانی را از مبدأ و منشأ بیرونی و الهی دریافت می کنند، به این مطلب توجه کامل نیز دارند، استاد مطهری از این ویژگی با واژه استشعار یاد کرده است. تفاوت این ویژگی با ویژگی پیشین در این است که ویژگی پیشین مربوط به مقام ثبوت و نفس الامر است و این ویژگی مربوط به مقام اثبات و ادراک است. ایشان بر اساس این ویژگی وحی نبوت را با الهام هایی که به افراد دیگر می شود، جدا ساخته است. (نبوت/75-76)

4- فرشته وحی: ویژگی دیگر وحی به پیامبران الهی این است که در اکثر موارد فرشته وحی میان خداوند و پیامبر واسطه بوده است و وحی به واسطه او به آنان القاء شده است، نه بدون واسطه. چنان که فرموده است نزل به الروح الامین علی قلبک(شعرا/193) روح الامین همان جبرئیل است که در آیات دیگر از او به عنوان آورنده وحی الهی برای پیامبر یاد شده است. قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک با؛ذن اللّه(بقره/97.)

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7053/85533/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D9%88%D8%AD%DB%8C-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C

2- معجزه

آوردن معجزه یکی از نشانه های راستی نبوت انبیاء و پیمبران الهی است، یعنی اگر از کسی که مدعی نبوت و پیامبری الهی است، طلب معجزه ای شود که انجام آن از نظر عقلی امکان داشته باشد، باید بتواند نشانه ای به عنوان معجزه ارائه کند و اگر نتوانست معلوم می شود دروغگو است و به دروغ خود را پیامبر الهی دانسته است.

المعجزهُ للّهِ لایُعطیها الاّ انبیائَه ورسلَه و حججه لیُعرف به صدقُ الصّادقِ من کذبِ الکَاذبِ؛ معجزه نشانه روشنی است از سوی خدا که جز به پیامبران و حجت های خود نمی دهد تا به وسیله آن، افراد راستگو از دروغگو باز شناسانده شوند. (13) http://article.tebyan.net/152418/%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D9%87-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA

تفاوت معجزه با كارهاى ساحران و مرتاضان:

مقدمه: با توجه به اینکه وقتی پیامبران برای اثبات حقانیت خویش نشانه و معجزه ای از طرف خدا نشان میدادن عده ای به عنوان مخالفت به پیامبران تهمت سحر و جادو میزدن و عمل آنها را با کارهای ساحران مقایسه میکردن.

لذا بیان تفاوت این دو را لازم دانسته و آن را در قالب چند مطلب بیان مینماییم:

الف: سبب و منشأ غير طبيعى معجزات پيامبران عنايت و مشيت خاص الهى است، ولى در سحر و مانند آن قدرت و اراده‌ى شياطين است.

ب: غايت و هدف معجزات جز رضاى خداوند و خير و صلاح بشر نيست، ولى در سحر و امثال آن هدف رضاى نفس و مصالح فردى و مادى است

د: معجزات پيامبران چون مستند به ارادۀ غالب و قاهر الهى است، هرگز مغلوب نخواهد شد، ولى ساحران و مرتاضان شكست‌پذيرند، يا توسط ساحران و مرتاضان ديگر، يا توسط صاحبان معجزه و كرامت.

ه‍: ساحران و مرتاضان تنها در كارى كه با رياضت يا سحر تعليم ديده‌اند، توان انجام كار خارق‌العاده دارند، ولى خارق‌العاده‌هاى پيامبران متنوع و گوناگون است، و بدون تعليم قبلى و صرفا با اراده و مشيت الهى تحقق مى‌پذيرد. چنان‌كه قرآن كريم در مورد حضرت موسى و عيسى عليهما السّلام (14) از معجزه‌هاى گوناگون سخن گفته است. پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز معجزات متنوع و فراوانى داشتند كه قرآن كريم مهم‌ترين آنهاست.

http://www.imamalinet.net/fa/Book/View/45476/151909/%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D9%87-%D9%88-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA-

3- عصمت

عصمت و مصونیت از خطا و لغزش، یکی از شرایط نبوت است، زیرا بدون آن غرض از بعثت تحقق نمی‌پذیرد. از این رو، در اصل لزوم عصمت پیامبران الهی، میان علمای ادیان و مذاهب اختلافی نیست

الف: عصمت در دریافت و ابلاغ وحی

عصمت در دریافت و حفظ و ابلاغ وحی، در واقع خمیر مایه نبوت است و بدون آن، نبوت و ارسال پیامبران بی‌فایده خواهد بود.بنابراین، همان دلیلی که بر ضرورت نبوت اقامه شده است، دلیل بر لزوم عصمت در تبلیغ الهی نیز هست.

توضیح این که: در باب ضرورت نبوت، ‌گفته شده است از آن جا که ادراک‌های عادی انسان‌ها، برای شناسایی کامل راه سعادت و شقاوت، کافی نیست، پس خدا باید این نقص و کمبود را از راه وحی و ارسال پیامبر جبران کند.در غیر این صورت، ‌هدف از خلقت انسان ـ که تکامل اختیاری می‌باشد ـ نقض می‌شود، زیرا تکامل اختیاری در گرو شناخت صحیح و کافی است، و آن امر نیز بدون بعثت انبیاء حاصل نخواهد شد.پس اگر خداوند پیامبری بفرستد، ولی این پیامبر در دریافت وحی یا حفظ و ابلاغ آن دچار خطا گردد، هدف از بعثت نقض خواهد شد، و این کار با حکمت خدا منافات دارد.

ب: عصمت از گناه

متکلمان امامیه معتقدند؛ این نوع از عصمت قبل و بعد از بعثت، و نیز گناهان کبیره و صغیره هر دو را ـ خواه به صورت عمدی یا سهوی ـ شامل می‌شود.(15) دو دلیل زیر، این مسئله را اثبات می‌کند:

اول: گفتار و رفتار

پیامبران در واقع نماینده خداوند در رساندن پیام‌های او به مردم هستند، و این نمایندگی به دو صورت می‌تواند انجام پذیرد: یکی گفتاری و دیگری رفتاری.یعنی همان‌گونه که گفتار پیامبر، حاکی از دریافت وحی الهی است.رفتار او هم چنین حکایتی دارد و نشانگر آن است که این کار مورد رضایت و اجازه خداست

دوم: ایمان راسخ انبیاء

بعثت انبیاء، صرفاً پیام رسانی نیست، بلکه پیامبران الهی مسؤولیت هدایت انسان‌ها به سوی خدا را به عهده دارند. و هدایت تنها با بیان احکام الهی حاصل نمی‌شود، بلکه ایمان راسخ انبیاء به آن چه آورده‌اند و تجلی آن در اعمال آن‌ها در هدایت مردم نقش اساسی دارد، زیرا نقش تربیتی طرز عمل و رفتار مربی و حالت‌ها و صفات او در افرادی که تحت تربیت او قرار دارند، به مراتب بیشتر از گفتار اوست.چنان که قرآن کریم می‌فرماید:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

به تحقیق رسول خدا اسوه نیکو برای شماست.

http://wikifeqh.ir/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87_%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA_%D9%88_%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA

ج: منشأ عصمت 

الف ـ پیامبران (و اولیاى خاص الهى) از حیث معرفت و شناخت خداوند در پایه بسیار رفیعى قرار دارند که هیچگاه رضا و خشنودى حضرت حق را با چیزى عوض نمى کنند. به عبارت دیگر، درک آنان از عظمت الهى و جمال وجلال شگرف وى، مانع از آن مى شود که به چیزى غیر از خدا توجه نمایند، و اندیشه اى جز رضاى خدا را در سر بپرورند.

ب ـ آگاهى کامل پیامبران از نتایج درخشان طاعت وپى آمدهاى سوء معصیت، سبب مصونیت آنان از نافرمانى خدا مى باشد. البته عصمت گسترده و همه جانبه، مخصوص گروه خاصى از اولیاى الهى است، ولى در عین حال برخى از مؤمنان پرهیزگار نیز، در بخش عظیمى از افعال خویش، از ارتکاب گناه مصون مى باشند، مثلاً یک فرد متقى هرگز به هیچ قیمتى دست به خودکشى نمى زند، یا افراد بى گناه را نمى کشد.(16) بالاتر از این، حتى افراد عادى هم نسبت به برخى از امور مصونیت دارند. فى المثل هیچ فردى به هیچ قیمت حاضر نمى شود به سیم لختى که برق در آن جریان دارد، دست بزند. پیداست که مصونیت در این گونه موارد، ناشى از علم قطعى شخص به آثار سوء عمل خویش است; حال اگر چنین علمى در مورد تبعات بسیار خطرناک گناهان نیز حاصل گردد، قویّاً مایه مصونیت فرد از گناه خواهد بود.

http://www.irip.ir/Home/Single/309

پیامبران دارای کتاب

برخی از پیامبران الهی دارای کتاب آسمانی بوده‌اند. پیام الهی که توسط این پیامبران دریافت می‌شد در مجموعه‌ای به نام کتاب مقدس یا کتاب آسمانی قرار می‌گرفت.این کتاب‌ها، پایه دین پیروان آن دین و ملاک عمل و اعتقادات آنان بوده است. این کتاب‌ها عبارتند از:

 

1- صحف حضرت نوح (16ب)

http://nvf-kordestan.ir/aqs/view/1283

2- صحف، حضرت ابراهیم

3- زبور، حضرت داود

4- تورات، حضرت موسی

5- انجیل، حضرت عیسی

6- قرآن، حضرت محمد (17)

http://fa.wikishia.net/view/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA#cite_note-52

 

اهداف بعثت پیامبر

1 . انقلاب ارزشها

بعد از بعثت رسول گرامی اسلام، اصول و ارزشهای جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزشهای انسانی و الهی تبدیل شد. خرافه پرستی به حقیقتیابی، جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسانهای در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والائی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاکهای ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد.

2. تزکیه و پرورش روح

از مهمترین علل بعثت انبیاء، تهذیب نفوس و تربیت انسانهای مستعد است. پیامبران الهی کوشش میکنند نیروهای درونی انسانها را از قوه به فعلیت رسانده و برای رسیدن به قلّه سعادت و کمال، آنان را همراهی و یاری نمایند. آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینه سازی کرده و مقدمات تعالی آنان را فراهم میآورند. 

قرآن کریم در سورة آل عمران با اشاره به این نکته میفرماید: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلیَ المُؤْمِنینَ إذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسولاً مِنْ أنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُم الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَإنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴾

خداوند متعال بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، گرچه قبل از بعثت در گمراهی آشکاری بودند.

3. رساندن به مقام عبودیت

طبق آموزههای قرآنی، هدف از آفرینش انسان چیزی جز پرستش خدای یگانه نیست و تمام نعمتهای الهی و اشیائی که در این عالم آفریده شده و در اختیار انسان قرار گرفته، همه برای طی مسیر عبودیت است. عبودیت کامل آن است که انسان جز به آفریدگار مطلق جهان و کمال مطلق نیندیشد و همة افکار و اعمال خود را به این امر معطوف دارد.

خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالانْسَ إلاّ لِیَعْبُدونَ﴾ جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا عبادت کنند.

4. تحکیم وحدت انسانها

ریسمان محکم نبوت تنها وسیلهای است که انسانها را در زیر لوای وحدت و برادری فراهم میآورد؛ انسانهایی که از تفرقه و تشتت و نزاع و اختلافها به تنگ آمده و به دنبال راهکاری مورد اعتماد برای حل معضلات زندگی خود میگردند.

اگر انسانها به سخنان پیامآوران وحی توجه کرده و زیر عَلَم توحید گرد آیند، مطمئناً از تفرقه و تشتت در امان بوده و در سایة کلمة توحید به توحید کلمه نیز دست خواهند یافت. در سورة بقره آمده است: ﴿کانَ النّاسُ أُمَةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشّرینَ وَمُنْذِرینَ وَأنْزَلَ مَعَهُمْ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فیما اخْتَلَفوا فیهِ﴾ «مردم [در آغاز امت واحدی بودند [سپس بنابر عللی در میان آنان اختلاف پدید آمد]، پس خداوند نیز پیامبرانی را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند وانذار کنند و به همراه آنان کتاب [آسمانی] فرستاد تا در میان مردم در مورد آنچه در آن اختلاف کرده بودند داوری کند.

5. واسطة فیض الهی

برای آدمیان خاکی که هنوز گام در مرحلهای بالاتر نگذاشتهاند، ارتباط با آفریدگار هستی که در منتها درجة اقتدار و کمال است امری سهل و آسان نیست. برای رسیدن به آن مقام بینهایت و اوج گرفتن در آسمان عرفان و معنویت، نیاز به واسطة فیض و وسائل نیرومندتری است. قرآن کریم نیز به این نکته اشاره کرده و فرمود: ﴿وَابْتَغُوا إلَیْهِ الْوَسیلَة﴾؛ برای تقرب به درگاه الهی وسیلهای بجویید

6. احیای پیمان فراموش شده

یامبران الهی بر خود لازم میدانند تا انسانها را به پیمان فطری که فراموششان شده است یادآور شوند، همان میثاق دیرین که در میان تمام موجودات فقط انسان آن را تقبل و تعهد کرده است، اما بر اثر مرور زمان و وسوسههای شیطان آن را به بوتة فراموشی سپرده است

امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: 

[خداوند سبحان] از میان فرزندان آدم، پیامبرانی را برگزید و از آنان بر وحی پیمان گرفت و بر تبلیغ رسالت امانت آنان را، آنگاه که اکثر مردم عهد و پیمان الهی را تبدیل کرده و حق خدا را نشناختند و در مقابل خداوند خدایان دروغین و بتهای بیارزش را پرستیدند و شیاطین آنان را از معرفت خدا باز داشته و از عبادت او جدا کردند. [در آن حال] خداوند پی در پی پیامبرانی را مبعوث نمود تا آنان را بر پیمان فطرت خویش وادار کنند و نعمتهای فراموش شده او را به یادشان آرند.»

7. ترویج فضائل اخلاقی

ترویج فضائل اخلاقی و صفات متعالی انسانی، از دیگر علل وانگیزههای بعثت انبیاء الهی است. اگر مروری اجمالی به آموزههای وحیانی پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته باشیم متوجه خواهیم شد که گفتارها و رفتارهای آن گرامی مملو از سفارشهای اخلاقی و تربیتی است.

8. ایجاد و توسعة عدالت اجتماعی

انسانها فطرتاً طالب عدالتند و سالمترین جوامع، آنهایی است که عدالت در تمام ابعاد خود در میان آن جوامع حاکم گردد.

قرآن کریم در آیات متعددی از عدالت خواهی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ سخن گفته و آن را یکی از اهداف بعثت میشمارد. در سورة اعراف از اهتمام ویژة آن گرامی به اجرای عدالت خبر داده و میفرماید: ﴿قُلْ أمَرَ رَبّی بِالْقِسْط﴾ بگو: پروردگارم مرا به عدالت فرمان داده است.

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12671

 

فلسفه ختم نبوت

1- مصون بودن قرآن از هرگونه تحریف

دعوت پیامبران قبل از پیامبر اسلام، پس از چندی تحریف می‌شد. از این رو، حکمت الهی اقتضا می‌کرد که پس از تحریف محتوای دعوت یک پیامبر، پیامبر دیگری مبعوث شود تا دوباره دعوت به سوی حق را احیا کند و تحریف‌های صورت پذیرفته را بزداید و رسالت الهی را به مسیر اصلی خود بازگرداند اما از آنجا که خدا خود نگاهبانی قرآن کریم را از دگرگونی ضمانت کرده است، این مسأله دربارۀ اسلام و کتاب آسمانی آن صدق نمی‌کند: إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ‌... (ترجمه: بی‌تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم، و قطعا نگهبان آن خواهیم بود.)[ الحجر–۹]

2- جامعیت و کمال دین اسلام

با تکامل فهم و دانش بشر و استعداد او برای پذیرش پیام‌های دقیق‌تر، ادیان آسمانی رو به کمال بود و ادیان جدیدتر کامل‌تر از ادیان قبلی بوده است. این تکامل تا دین اسلام ادامه داشت. علامه طباطبایی در این زمینه می‌گوید: دین زمانی به مرحله ختم خویش نائل می‌شود که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد. (18) قرآن کریم نیز به این کامل بودن دین اسلام اشاره دارد و می‌فرماید: اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکُمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا (ترجمه: امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزید.)[ المائده–۳]

3- برطرف شدن زمینه ارسال پیامبران تبلیغی

یکی از دلایل ظهور پیامبر جدید، لزوم بیان جزئیات شریعت و استمرار ارتباط بین خدا و مردم است که این مسأله در اسلام، از سوی شخص پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تأمین می‌گردد و در دوره غیبت امام دوازدهم نیز، تبیین دین به ویژه در عرصه عملی، براساس آنچه در اختیار است، به عالمان و مجتهدان واجد شرایط سپرده شده است. (19)

4- کمال و بلوغ عقلی مخاطبان

یکی دیگر از عواملی که موجب شد تا دین پیامبر اسلام به عنوان آخرین برنامه سعادت بشر معرفی شود این بود که ظرفیت انسان‌ها در عصر رسول اکرم(ص) تکامل یابد و تفاوت زیادی با دوران قبل داشته باشد. تا زمان بعثت پیامبر اسلام، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامه کامل را نداشت. به همین جهت، اگر این برنامه جامع از ابتدا برای مردم ارسال می‌شد، یا به راحتی دستخوش تحریف می‌شد و یا با بی‌توجهی و غفلت مردم روبرو می‌شد. در حالی‌که این دو با حکمت ارسال پیامبران منافات دارد. بنابراین، لازم است که زمان زیادی از ابتدای خلقت سپری شود و برنامه‌های با درجه پایین‌تری به مردم ارائه شود تا آنان آمادگی و استعداد پذیرش دین خاتم را پیدا کنند. (20)

 قران کریم نیز بر تکامل رشد و استعداد عقلی و دانش مردم زمان پیامبر نسبت به اقوام پیامبران پیشین و صلاحیت آنان بر انجام برخی مسئولیت‌های دینی مانند امر به معروف و نهی از منکر اشاره دارد. همچنانکه مسلمانان صدراسلام را بهترین امت‌ها معرفی می‌نماید. (21)

http://fa.wikishia.net/view/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C%D8%AA

رابطه خاتمیت و امامت

شئون و وظایف پیامبر و امام معصوم و موارد تمایز این وظایف چیست؟به طور کلی شیعه بر خلاف اهل سنت معتقد است که همان اهداف و اغراضی که منجر به ارسال رسل و  انزال وحی از طرف خداوند شده، به نوعی دیگر در حضور امام دنبال می شود; لذا اکثر وظایف و شئونی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در زمان حیاتش به عهده داشت در زمان ممات و غیابش در جامعه ی اسلامی، به امامان معصوم(علیهم السلام)منتقل و واگذار می شود. البته این شئون غیر از شئون فردی آن حضرت است، چون همه و حتی خود ائمه(علیهم السلام) بر این امر متفق اند که هیچ امری در کمال و تقرب، همچون رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در هستی یافت نمی شود.واضح است که با اعلام خاتمیت دین اسلام و پس از وفات پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) آمدن شریعتی جدید برای همیشه منتفی شده است

http://shiastudy.ir/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA/547-1391-01-22-19-09-05.html

 

 

 

 

نتیجه

 

همانطور که در بحث دلائل ضرورت انبیا بیان شد وجود نبی (برای روشنگری راه هدایت از ضلالت) در هر زمانی می لازم و ضروری می باشد و بیان شد که وحی و عصمت و معجزه از ویژگی های انبیا است و تحت عنوان معجزه فرق میان سحر و جادو با معجزه بیان شد و در عنوان ویژگی های انبیا پیامبران دارای کتاب ذکر شده اند و در پایان فلسفه ختم نبوت و رابطه خاتمیت با امامت بیان شده است

 

 

 

اقتباس

http://library.tebyan.net (1

http://fa.wikishia.net (2

http://www.hawzah.net (3

http://article.tebyan.net (4

http://www.imamalinet.net (5

http://wikifeqh.ir (6

http://www.irip.ir (7

http://nvf-kordestan.ir (8

http://www.maarefquran.org (9

 (10 http://shiastudy.ir 

 

 

 

مراجعات

1- ایزدی‌تبار، «اثبات ضرورت نبوت از دیدگاه فیلسوفان»، در فصلنامه معارف عقلی، ش ۱۹، ص ۱۲

2- اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴

3- اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴

4- اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴

5- کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۱۶۸، باب الاضطرار الی الحجة، ح ۱

6- اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴

7- اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴

8- شریف رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱، خ ۱.

9- نصیری و همکاران، «مقایسه ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان...»، در فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش ۴۱، ص ۵۹

10- بخشی، «نبوت در آیینه علم کلام»، در خردنامه همشهری، ش ۱۱، ص ۱۸

11- نصیری و همکاران، «مقایسه ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان...»، در فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش ۴۱، ص ۵۹

12- شعرا/193

13- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص 7

14- اسراء/101؛ آل عمران/49.

15- شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۲۶۳

16-  امیر مؤمنان درباره این گروه مى فرماید:« هم والجنّة کمن قد رآها و هم فیها منعمّون، وهم و النّار کمن قد رآها و هم فیها معذّبون»: آنان  نسبت به بهشت بسان کسى مى باشند که آن را دیده و از نعمت هاى آن برخوردار مى باشند، و نسبت به دوزخ همانند کسى مى باشند که آن را دیده  و گرفتار عذاب آن شده اند. (نهج البلاغه، خطبه همام شماره ۱۹۳

      16ب- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲. ص ۵۲، مؤسسه الوفاء، بيروت  

17- کلینی، ج۱، ص۲۴۰

18- (طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۰

19-  مطهری، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛ سبحانی، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹

20- طهری، اسلام و نیازهای زمان، ص۳۶۷

21-  سوره آل عمران، آیه۱۱۰