بررسی تعدد زنان پیامبر اکرم (ص)

 بررسی تعدد زنان پیامبر اکرم (ص)

تهیه و تنظیم: مرتضی فلاح زیارانی

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.

چکیده

برخي از مخالفان اسلام، كه مفهوم زندگي را جز ارضاي تمايلات جنسي و اشباع غرايز و اميال حيواني چيز ديگري نمي دانند، هر روز به عناوين مختلف و صورت هاي گوناگون اشكالات و شبهاتي را به اسلام و احكام مقدّس آن و نيز شخص پيامبر(صلي الله عليه وآله) وارد مي كنند; از جمله اينكه:

فلسفه تعدّد همسران پيامبر چه بوده است؟ چرا پيامبر با ازدواج هاي متعدد از قانون چهار زن دايمي كه بر مسلمانان تشريع گرديده، تجاوز كرده است؟ آيا تعدّد همسران پيامبر از روي شهوت و هوسراني نبوده است؟

نگارنده در این مقاله در صدد بررسی تعدد زنان پیامبر اکرم (ص) و پاسخ به شبهات فوق میباشم.

 

کلمات کلیدی

پیامبر اکرم(ص)-تعدد زنان

مقدمه

بسیاری از موضوعات و مسائل اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی معمولا در حال تغییر و دگرگونی هستند . روزی به شکلی و روز دیگر، به شکلی دیگر ظهور و بروز میکنند و مورد پذیرش قرار می گیرند . چنان که یک مسئله اجتماعی در زمان واحد ، در جوامع مختلف و از زمینه های گوناگون صورت های چندگانه پیدا می کند ، در جامعه و سرزمینی، پذیرفته و پسندیده می شود و در جامعه ای دیگر ، رد و ناپسند می گردد.

مساله چند همسری یا تعدد زوجات از مسائل اجتماعی و فرهنگی است که درطول تاریخ تابع زمان ها ، جوامع و سرزمین های گوناگون بوده است ، اگر به گذشته ها برگردیم و تاریخچه چند همسری را بررسی کنیم، در می یابیم که نظام چند همسری از گذشته های دور، که نظام خانواده بوجود آمده و تاریخ آن را ثبت کرده است ، در تمام جوانع پذیرفته شده بوده است و به عنوان یک هنجار به آن عمل می کرده اند .

هم اکنون نیز در بسیاری از کشورهای جهان مخصوصا کشورهای آفریقایی ، آسیایی و آمریکای لاتین، مساله تعدد همسر به عنوان یک هنجار فرهنگی و اجتماعی پذیرفته شده است . ولی در بخش دیگری از کشورهای جهان که عمدتا در آمریکای شمالی و اروپا قرار دارند، این مساله به چشم یک ناهنجاری نگاه می شود. وآن را برخلاف حقوق بشر و حقوق زن، قلمداد می کنند . اصولا مساله تک همسری برخاسته از فرهنگ و تمدن جدید غرب است . اکنون این فرهنگ کم و بیش به قلمروهای دیگر جهان نیز گسترش یافته و در نظام فرهنگی وخانوادگی پذیرفته شده است.

دشمنان اسلام ،که نگران گسترش روز افزون اسلام در جوامع غربی هستند و از پیشرفت و اتحاد مسلمانان وحشت دارند، همیشه در پی دسیسه چینی بر ضد اسلام هستند ، یک روز به بهانه تروریسم و خشونت هایی که از تجاوز و ستم های خودشان آنان در سراسر جهان ناشی شده ، اسلام را به ترویج جنگ ، خشونت ، و ترور متهم می کنند. روزی اسلام را دین ویژه عرب ها معرفی می کنند و روز دیگر…

از مواردی که دشمنان اسلام گاهی بر ضد اسلام تبلیغ می کنند، مساله چند همسری پیامبر اکرم (ص) است . آنان، بویژه شرق شناسان شان با توجه به ناهنجار بودن چند همسری در زمان کنونی، خصوصا در جوامع غربی تعدد ازدواج های پیامبر(ص) را ناشی از لذت طلبی و کامجویی آن حضرت می دانند و آن را به عنوان یک حربه و نقطه سیاه بر ضد اسلام علم می کنند و در ذهن برخی از مسلمانان ناآگاه از تاریخ اسلام و شخصیت رسول خدا(ص) نیز ایجاد سوال و مساله می نمایند. 

ما در این تحقیق مختصر، در پی یافتن پاسخ این سوال هستیم، که، چرا پیامبر اکرم (ص) زنان متعدد اختیار کرد؟ هدف پیامبر(ص) از این کار عیاشی و لذت طلبی بود یا اهداف دیگری داشت؟

نظر ما این است که ازدواج های پیامبر اکرم (ص) با اهداف مشخص سیاسی ، فرهنگی انسانی و خیرخواهانه انجام گرفته است و دامن پیامبر(ص) از نسبت های ناروای دشمنان پاک است . 

این مساله بخشی از زندگی و سیره رسول خدا(ص) می باشد ، زندگی خانوادگی آن حضرت که به اندازه زندگی سیاسی و اجتماعی آن حضرت اهمیت تعیین کننده دارد . شناسایی فلسفه ازدواج های پیامبر(ص) بدون شناخت حوادث 23 ساله زندگی پیامبر(ص) و تاریخ اسلام کامل نخواهد بود . این مساله را باید در تاریخ اسلام و سیره پیامبر اکرم (ص) جست و جو کرد و به تحلیل و ارزیابی آن پرداخت .

از مسائلی که در بررسی تاریخ اسلام ، نظر پژوهشگران را نیز به خود جلب می کند، مساله تعدد ازدواج های رسول خدا (ص) بوده است . هم پژوهشگران سیره پیامبر(ص) و هم محققان تاریخ اسلام و هم مفسران در آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) به این مساله پرداخته اند . مثلا مرحوم علامه طباطبایی در المیزان در موارد متعددی به این مساله توجه کرده است . و نیز امام فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب خود به کنکاش پرداخته است . آثار مستقلی نیز در مورد فلسفه ازدواج های متعدد پیامبر ( ص ) بوجود آمده است ، مانند: کتاب تراجم سیدات بیت النبوه از دکتر عایشه بنت الشاطی و دیگران …

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12535

چند همسری قبل و بعد از اسلام

تعدد زوجات یکی از مسال بحث برانگیز در عصر ما می باشد. در گذشته و بخصوص در جوامع ابتدایی، این اصل به بسیاری از زنان محروم و بی سرپرست که خود و احیانا فرزندان یتیم شان برای همیشه از زندگی امن و سالم خانوادگی محروم می شدند، امکان آن را می داد که آینده خویش را که فقر و پریشانی و فساد تهدیدش می کرد، در پناه مردی که در آن روزگار تنها پناهگاه زن و کودک بود، نجات دهد. ژاک برگ جامعه شناس و اسلام شناس معروف فرانسوی می گوید:« اگر محققی مسئله ای را که در دوره و محیطی دیگر است با نگاه زمان و محیط خویش بنگرد و بسنجد از دیدن واقعیت آنچنان که بوده است عاجز می ماند و هر چه بگوید بیهوده گفته است. در دنیای قدیم رسم تعدد زوجات در میان طبقاتی معمول بود که با تجمل و تعین و تشخص زندگی می کردند و معمولاً پادشاهان، امیران، سرداران، روحانیون و بازرگانان متعین زنان متعدد داشته اند» 

در گذشته نه تنها «تعدد زوجات» بلکه ازدواج نیز به مفهوم امروزی تلقی نمی شده است و کمتر به عنوان عشق و هوس در آن می نگریسته اند و آن را بیشتر به عنوان نوعی مراسم اجتماعی برای ایجاد پیوند و یا پیمانی جدید به حساب می آورده اند و عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی اخلاقی در آن قویتر از عشق و هوس بوده است. چند همسری در میان اعراب پیش از اسلام نیز رایج بوده است مردان عرب همسران متعدد داشته اند و از این حیث هیچ محدودیتی در میان نبوده است.

ویل دورانت می نویسد: تعدد زوجات بدون هیچ قید و شرطی (در میان عربان) رواج فراوان داشت و زن کالایی بود که جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسر بشمار می رفت.

 

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6701/79515

 

نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيره العرب در زمان پيامبر(ص)

1ـ عرب هاي جاهلي نسبت به دختر،‌ بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر قدر كه مي توانست، به ديگران ظلم روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ،‌ دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دختر داري را ضد ارزش مي شمردند و بعضاً به زنده به گور كردن دختران رو مي آوردند.

2ـ چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يك ديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا مي‌كرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشته‌ها از مردان بود) كه گزينة «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيشتر بود.

3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر(ص) فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر(ص) را طلاق دهند تا بر مشكلات پيامبر افزوده شود.

4ـ در محيطي كه نا امني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترين عامل بازدارندة از جنگ به شمار مي آمد.

5ـ در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده مي‌شد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عدّه وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اوّل همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي(ع) شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid87368

حقوق و انسانیت زن در اسلام

اسلام از همان آغاز ظهور خود با زیر پاگذاشتن امتیاز های جاهلی چون جنس و رنگ و نژاد و ... شعار برابری انسان ها را سر داد و برتری را، نه در جنس و رنگ و نژاد و منطقه، بلکه در دانش و فضایل انسانی اعلام کرد : « انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم.» (1)زنان که در جاهلیت جزء اموال مرد محسوب می شدند و دارای کمترین حقوقی نبودند ، در اسلام دارای حقوق و انسانیت گردیدند . چنان که قرآن کریم در این مورد می فرماید : « انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکرا او انثی بعضکم من بعض »(2)

به تبع شناسایی زن به عنوان یک انسان دارای حقوق ، اسلام برای ازدواج زنان نیز قانون جدید آورد . اسلام داشتن چند همسر را محدود و مشروط کرد. محدود به حداکثر چهار همسر ، در حالی که پیش از اسلام، اختیار همسر محدودیتی نداشت . یک مرد با هر تعداد زن که می خواست، می توانست ازدواج کند و مانعی وجود نداشت.(3)

از جانب دیگر، اختیار بیش از یک همسر را مشروط به رفتار کاملا عادلانه مرد با زنان خود نمود، شرط رعایت عدالت عملا دست همه مردان را از داشتن چند همسر بست . در عمل کمتر مردی پیدا می شود که بتواند بین دو همسر خود عدالت و انصاف را رعایت کند تا چه رسد که بین سه و چهار همسر بتواند عدالت برقرار کند . 

« فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده » (4)

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID12535

علل تعدّد همسران پيامبر(ص)

الف ـ هدف های تبلیغی و سیاسی

یکی از اهداف ازدواج های پیامبر(ص) سیاسی ـ تبلیغی بود یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی و اجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.

حضرت بخاطر دستیابی بر موقعیت های بهتر اجتماعی و سیاسی، تبلیغ دین خدا و استحکام آن پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی های آنان، حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج ها رو آورد، که چند مورد را در اینجا بیان میکنیم:

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6701/79515

1) عایشه: و دختر ابوبكر بود. مشهور است كه هفت ساله بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مكه از او خواستگاري كرد. (اين امر از خواسته هاي ابوبكر نيز بوده است.) دو سال در عقد پيامبر، اما در خانه پدر بود و بعد از هجرت وارد خانه پيامبر شد. زندگي فردي و اجتماعي عايشه پر از حوادث و داستان هاي گوناگوني است. چنانچه ازدواج پيامبر(صلي الله عليه وآله) با عايشه به انگيزه زناشويي بود، بايد آن حضرت با يكي از دختران بالغ و يا زنان بيوه جوان ازدواج مي كرد تا لازم نباشد دو سال صبر كند تا عايشه بالغ شود. از اين رو، مي توان گفت: اموري همانند نزديكي و پيوند با قبيله تميم، برداشتن مشكل از سر راه ابوبكر و دلگرم كردن بيشتر او به اسلام علل اين ازدواج بوده است.(5) 

http://marifat.nashriyat.ir/node/214#36

2) حفصه: حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، همسرش خنيس بن عبدالله در اثر جراحت هاي فراوان در جنگ بدر از دنيا رفته بود. پس از وفات شوهرش، عمر به ابوبكر پيشنهاد كرد او را به همسري بپذيرد، ولي او قبول نكرد و عمر نگران شد. پس از وفات رقيه (همسر عثمان و دختر پيامبر)، عمر او را به عثمان پيشنهاد كرد و او نيز نپذيرفت. اين موضوع عمر را سخت نگران كرد و زبان به شكايت نزد پيامبر گشود. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: كسي كه بهتر از عثمان است با حفصه ازدواج مي كند (كه مراد خودش بود).(6)

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5124

http://iec-md.org/ahlulbayt/rasul_akram_elale_taaddode_hamsaraan_qaasemzaadeh.html

ب- نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر

در اینجا دو مورد را بیان میکنیم:

1) امّ حبيبه: نام اصلي او رمله مي باشد. او دختر ابوسفيان، خواهر معاويه و همسر عبيدالله بن جحش اسدي بود. به همراهي شوهرش به حبشه مهاجرت نمود. شوهرش در حبشه در اثر تبليغات مسيحيان از آيين اسلام برگشت و مسيحي شد و در همان جا از دنيا رفت. امّ حبيبه كه يك زن مسلمان بود و به همراهي اغلب مهاجران حبشه از ترس اذيت و آزار پدرش، ابوسفيان، به آنجا پناهنده شده بود، نمي توانست بي پناه و بي سرپرست بماند، از اين رو، پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) به حمايت و سرپرستي او اقدام نمود. آن حضرت در سال ششم هجرت، عمروبن اميّه را نزد نجاشي، پادشاه حبشه، فرستاد و از او خواست امّ حبيبه را به عقد او در آورد. نجاشي او را به پيامبر تزويج كرد. او تا يك سال بعد در حبشه بود و در سال هفتم هجرت با آخرين گروه مهاجران حبشه به مدينه بازگشت.(7)

بنابراين، در زماني كه كسي جرئت نگهداري و سرپرستي امّ حبيبه را نداشت (چون او دختر ابوسفيان، دشمن درجه يك اسلام بود)، پيامبر(صلي الله عليه وآله)به حمايت و سرپرستي او اقدام نمود تا بدين وسيله آن بيچاره را از ورطه هلاكت نجات دهد و از سوي ديگر، در جهت پيوند دادن و نرم كردن دل هاي بني اميه كه از دشمنان سرسخت و لجوج مسلمانان بودند، گامي بردارد. در نتيجه اين وصلت، پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) با خاندان بني اميه و هند، زن ابوسفيان، و ساير دشمنان خونين خود نسبت فاميلي و خويشاوندي پيدا كرد و امّ حبيبه نيز عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.

2) سوده: نخست با سكران بن عمرو كه مسلمان بوده و به حبشه مهاجرت كرده بود، ازدواج كرد. شوهرش در حبشه، در راه خدمت به اسلام درگذشت. او پس از مرگ شوهرش تنها و بي سرپرست ماند و براي تأمين زندگاني خود در آن محيط غريب، پر تعصّب و شرك آلود، چاره اي جز اين نداشت كه براي تأمين معاش خود يا از آيين اسلام دست بردارد و به خاندان بت پرست و مشرك خود بپيوندد يا يك همسر مناسبي از مسلمانان پيدا كند. بنابراين، پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) كه تنها هدفش ترويج دين و تحكيم مباني آن بود، به عنوان قدرداني از خدمات يك مهاجر اسلامي و به عنوان تقويت و دلداري به مسلمانان مجاهد ديگر، و نيز سر و سامان دادن به زندگي يك زن بيوه با او ازدواج كرد. علاوه بر اينكه «هيچ كس نگفته است كه سوده جمال يا مال و مقامي داشت كه اين ازدواج به خاطر آن رخ داده است»(8)

http://marifat.nashriyat.ir/node/214

http://hoghogh.porsemani.ir/content/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=87368

ج- اجراى حكم الهى و زدودن افكار غلط جاهلى؛ مانند ازدواج با زينب دختر جحش.

پيامبر(صلي الله عليه وآله) او را در سال پنجم هجرت تزويج نمود. او در سال بيستم هجرت از دنيا رفت و در بقيع دفن شد.

چون شبهات مربوط به اين ازدواج، با تأكيد بيشتري مطرح شده، و حتي در زمان خود پيامبر نيز منافقان به اين مسئله دامن مي زدند، ما نيز علل اين ازدواج را با تفصيل بيشتري بيان مي كنيم.

شوهر سابق زينب، زيدبن حارثه بود. زيد غلام خديجه بود كه پس از ازدواج با پيامبر، او را به عنوان خدمتگزار به شوهرش هديه كرد. قبيله زيد براي آزادي اسراي خود به مكه آمدند تا با پرداخت پول، آنها را آزاد نمايند. پدر زيد نيز از پيامبر(صلي الله عليه وآله) درخواست خريد او را كرد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) بدون هيچ گونه توقّع مادي، زيد را بين آزادي و اقامت در مكه مخيّر گذاشت. روحيات پاك و عواطف عالي و اخلاق نيك پيامبر(صلي الله عليه وآله)باعث شد زيد اقامت در محضر پيامبر را بر آزادي و رفتن نزد بستگان خود ترجيح دهد. علاقه پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيز به او تا حدي بود كه او را به فرزندي برگزيد و مردم به او به جاي زيدبن حارثه، زيد بن محمّد مي گفتند.

يكي از اهداف پيامبر(صلي الله عليه وآله) حذف فاصله طبقاتي و پيوند دادن افراد ثروتمند با فقير و نيز از بين بردن سنت غلط عدم ازدواج دختران آزاد و اشرافي با طبقه تهيدست و بنده بود. پيامبر(صلي الله عليه وآله)براي از بين بردن اين رسم غلط ابتدا از خانواده خود شروع كرد و دختر عمّه خود زينب را به ازدواج غلام سابق خود و آزاد شده آن روز درآورد، تا مردم بدانند كه ملاك برتري، تقوي و پرهيزگاري است و نه مال و ثروت. براي اين كار پيامبر(صلي الله عليه وآله) خود به خانه زينب رفت و رسماً از او براي زيد خواستگاري كرد. او و برادرش در ابتدا ممانعت كردند تا اينكه آيه 36 سوره احزاب نازل شد كه هيچ مرد و زن مؤمني در صورتي كه خدا و پيامبر او درباره آنها تصميمي گرفتند، اختياري از خود ندارد. ايمان زينب و برادرش عبدالله به پيامبر(صلي الله عليه وآله) و وحي آسماني موجب شد تا زينب رضايت خود را اعلام كند.

اما اين ازدواج به عللي منجر به طلاق شد و علي رغم خواسته پيامبر، سرانجام آن دو از يكديگر جدا شدند. پس از مدّتي پيامبر(صلي الله عليه وآله)براي باطل كردن سنت غلط ديگري، بر اساس وحي الهي با زينب ازدواج كرد. توضيح آنكه: جامعه عرب پسر خوانده را مانند پسر واقعي فرض مي كردند و احكام پسر واقعي، مثل تحريم رابطه زناشويي، توارث و مانند آن را، در مورد پسر خوانده نيز جاري مي دانستند. اگر پسرخواندگي به منظور ابراز عاطفه و علاقه باشد، عمل درستي است، اما اگر به منظور تشريك در يك سلسله احكام اجتماعي باشد كه همگي از آن فرزند واقعي به شمار مي روند، پذيرفتني نيست; چرا كه يك نوع بازي با عاملِ مهم در اجتماع يعني نَسَب است. خداوند در آيه 4 سوره احزاب مي فرمايد كه پسرخواندگان شما پسران واقعي شما نيستند. اين حرفي است كه شما از خود گفته ايد ولي سخن حق پيش خداست و اوست كه بشر را به راه راست هدايت مي كند.

پيامبر(صلي الله عليه وآله) مأمور گرديد كه اين سنّت و روش جاهلي و غلط را همانند سنت هاي خرافي ديگر درهم بكوبد و آن را با عمل، كه تأثيرش بيش از گفتار و جعل قانون است، از ميان مردم عرب بردارد. از آن رو كه كمتر كسي جرئت داشت اين برنامه را در دنياي آن روز اجرا كند، خداوند پيامبر(صلي الله عليه وآله) را رسماً با نزول آيه 37 سوره احزاب براي اين مهم دعوت فرمود.

اين ازدواج علاوه بر اينكه سنت غلطي را باطل اعلام كرد، مظهر مساوات و برابري نيز قرار گرفت; زيرا پيامبر گرامي اسلام به عنوان رهبر امّت اسلامي با زني ازدواج كرد كه در گذشته همسر بنده آزاد شده او بود و در دنياي آن روز چنين ازدواجي، مخالف شئون اجتماعي به شمار مي رفت.

بدين سان، خداوند رسم فرزندخواندگي را به طور كلي از دايره مقررات روابط زناشويي در مورد پسر واقعي خارج ساخت و آن را تا ابد ملغا اعلام كرد. 

http://hoghogh.porsemani.ir/content/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5

 

http://iec-md.org/ahlulbayt/rasul_akram_elale_taaddode_hamsaraan_qaasemzaadeh.html

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6701/79515

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=87368

د-آزادی کنیزان و بردگان

رسول خدا(ص) از شیوه های خوب و پسندیده گوناگونی برای رهایی و کرامت بخشیدن به اسیران و بردگان استفاده می کرد که یکی از آنها، ازدواج بود.

«جویریه» و «صفیه» هر دو کنیز بودند، پیامبر این دو را آزاد کرد، سپس با آنان ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان آموزش دهد که می توان با کنیز ازدواج نمود، یعنی اول می بایست او را آزاد کرد، سپس شریک زندگی خود قرار داد.

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6701/79515

http://hoghogh.porsemani.ir/content/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5

 

ذ-نشان دادن عظمت، شكوه و قدرتمندى اسلام و مسلمين و ترمیم رابطه

به عنوان مثال صفیه که پيش از ازدواج با رسول اكرم(صلي الله عليه وآله)، ابتدا با سلام بن مشكم و سپس با كنانة بن ربيع، كه در واقعه جنگ خيبر به دست مسلمانان كشته شد، ازدواج كرد.

پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت، بلال او را نزد پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)آورد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود: اگر اسلام را قبول كني، تو را به همسري خود برمي گزينم و اگر بر يهوديت باقي باشي، تو را آزاد مي كنم تا نزد قبيله ات برگردي. صفيه جواب داد: نزد رسول خدا برايم ارزشمندتر است(9)بدين ترتيب بود كه پيامبر در همان سال (سال هفتم هجرت) او را به عنوان همسري برگزيد.

علّت اين ازدواج آن بود كه خود مسلمانان راضي نبودند صفيه كه دختر رئيس قبيله بني النضير بود جز به پيامبر اسلام، به كس ديگري اختصاص يابد. با اين وصلت، شخصيت اجتماعي او و عشق وافرش به اسلام ناديده گرفته نمي شد. ايجاد دوستي ميان يهوديان و مسلمانان و نيز تشويق و ترغيب يهوديان به پذيرش اسلام را از فوايد ديگر اين ازدواج مي توان برشمرد.

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID, 12535

http://hoghogh.porsemani.ir/content/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5

 

http://marifat.nashriyat.ir/node/214

ر- سرپرستی همسران شهدا

در هر کدام از جنگ های صدر اسلام تعدادی از مسلمانان به شهادت می رسیدند . همسران آنان اگر کسی را نداشتند و بی سرپرست می ماندند ، پیامبر اکرم (ص) آنان را جمع و سرپرستی می کرد و با برخی از آنان ازدواج نیز کرده است . طبیعی است سرپرستی همسران شهدا یک وظیفه الهی و اجتماعی است که بر عهده پیامبر(ص) بود ،از همسران شهدا که پیامبر(ص) آنان را به همسری خود برگزید یکی « ام سلمه» دختر ابی امیه است ، نام او هند بود و پیش از پیامبر(ص) با عبدالله ابی سلمه پسر عمه و برادر رضاعی پیامبر(ص) ازدواج کرده بود . آن دو در همان آغاز اسلام آوردند و به حبشه مهاجرت کردند . سپس به مدینه مهاجرت کردند(10) . 

در جنگ احد ، ابی سلمه مجروح شد و بعدا در اثر همان جراحت شهید شد(11) .  ام سلمه چون سرپرستی نداشت و دارای چندین یتیم بود(12)،پیامبر(ص) با او در سال چهارم هجری ازدواج کرد(13) .

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID, 12535

 

نکته ای پیرامون حضرت خدیجه (س): 

68 سال قبل از هجرت در يكي از خانواده هاي اصيل و شريف مكه چشم به جهان گشود. مطابق قول مشهور او قبلا دو بار ازدواج كرده و همسرانش از دنيا رفته بودند و هنگام ازدواج با رسول اكرم(صلي الله عليه وآله)، چهل سال داشت. خديجه نخستين زني بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در بحبوحه جواني و در سن 25 سالگي، يعني در بهار طراوت و شادابي با او ازدواج كرد و قريب 25 سال (پانزده سال قبل از بعثت و ده سال بعد از آن) با وي زندگي كرد. تا وقتي او زنده بود، پيامبر(صلي الله عليه وآله)همسر ديگري اختيار نكرد. 

طبق قول مشهور بيوه زني بود كه قبلا دو بار شوهر كرده و پانزده سال بزرگ تر از پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود( در مقاله ای دیگر بطلان قول مشهور را اثبات خواهم کرد) اگر اين ازدواج پيامبر(صلي الله عليه وآله) از روي شهوت بود، به جاي خديجه يك دختر جوان انتخاب و يا در كنار او همسران ديگري اختيار مي كرد، اما پيامبر(صلي الله عليه وآله) با اينكه حضرت خديجه تمام ثروتش را در اختيار او گذاشته بود و كاملا تسليم او بود و هيچ مشكلي حتي ازدواج مجدّد برايش ايجاد نمي كرد، تا وقتي خديجه زنده بود، همسر ديگري اختيار نكرد.

همچنين پيامبر هيچ انگيزه و يا منفعت شخصي از ازدواج با خديجه، به خاطر ثروت و سرمايه او نداشت; چون از سرمايه خديجه جز در راه اعتلاي دين اسلام استفاده نمي كرد

http://marifat.nashriyat.ir/node/214

http://hoghogh.porsemani.ir/content

http://iec-md.org/ahlulbayt/rasul_akram_elale_taaddode_hamsaraan_qaasemzaadeh.html

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=87368

 

 

نتیجه

پس با بیان فلسفه تعدد همسران پیامبر اکرم(ص) روشن شد که آن حضرت بخاطر خواسته های شخصی یا رسیدن به مال و منال و یا برای استعمار زنان و بهره بری از آنان در کارهای کشاورزی و دامپروری ازدواج نکرده است. اساسا این دیدگاههای منفی که اکنون مطرح است در آن زمان مطرح نبوده و به همین جهت، مخالفان فراوانی که پیامبر اکرم(ص) صدر اسلام داشت و بر هر کار پیامبر اشکال می گرفتند و اهل بهانه جویی و اشکال تراشی بر حضرت بودند، هیچ کدام این مسئله را به عنوان عیب و ایراد بر او وارد نکردند. ابوسفیان که سخت ترین دشمن آن حضرت است، آنگاه که حضرت(ص) با دختر وی ازدواج می کند، از فرط شادمانی می گوید: «ذلک الفحل لا یرغم انفه؛ شکست و خواری بر این جوانمرد مباد».

این ازدواج ها مشکلاتی برای پیامبر ایجاد می کرد که هر کسی حاضر به تحمل چنین مشکلاتی نبود، تحمل این مشکلات، پیامبر را در چشم مخالفان و دشمنان نیز، کرامتی والا بخشیده است.

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6701/79515

اقتباس

http://www.maarefquran.org

http://www.hawzah.net

http://www.tebyan.net

http://marifat.nashriyat.ir

http://hoghogh.porsemani.ir/content

http://iec-md.org

http://www.valiasr-aj.com

 

ارجاعات

1) قرآن کریم ، حجرات ،آیه 13

2) قرآن کریم ، آل عمران ، آیه 195

3) المیزان فی التفسیر القرآن ، سید محمد حسین طباطبائی ، اسماعیلیان ، قم ، 1391 ، ج 4، ص 163

4) قرآن کریم ، نساء ، آیه 3

5) احمد عابدينى، شيوه همسردارى پيامبر(صلى الله عليه وآله) به گزارش قرآن و سنّت، چ دوم، تهران، هستى نما، 1383،ص 85.

6) حسام الدين الهندى، كنزالعمّال فى سنين الاقوال و الافعال، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1409 ق، ج 13، ص 697ـ698 / محمد احمد جادالمولى بك، پيشين، ص 273.

7) ابن كثير، البداية و النهاية، بيروت، داراحياء التراث العربى، ج 4، ص 163ـ165

8) محمّدحسين هيكل، حياة محمّد ترجمه ابوالقاسم پاينده، چ ششم، تهران، انتشارات على اكبر علمى، ص 434.

9) ابن سعد، پيشين، ص 120ـ123 / شيخ عباس قمى، سفينة البحار و مدينة الحِكَم و الاثار، چ دوم، تهران، دارالاسوه، 1416 ق، ج 5، ص 128 (البته در اينجا به جاى شوهر، تعبير به پدر دارد)

10) زندگانی حضرت محمد (ص) ، ابن هشام ، ترجمه سید هاشم رسولی، اسلامیه ، تهران ، 1364ش ، ج 2، ص 419

11) الطبقات الکبری ، ابن سعد ، الگتب العلمیه ، بیروت ، ج 5، ص 69

12) المیزان فی التفسیر القرآن ، سید محمد حسین طباطبائی ، اسماعیلیان، قم ، 1391ق ، ج 4 ، ص 410

13) سیر اعلام النبلا 2 ، الذهبی ، موسسه الرساله ، بیروت ، ج5، ص239